صلح جهانی حکومت
خاطرات تلخ” جنگهای صلیبی” و “استعمار” هم چنان در اذهان مشرق زمینی ها سنگینی می کند و هنوز سوء تفاهم ها بر طرف نشده است بلکه هر آیینه بر میزان آن به طرق گوناگون افزوده می شود شاید نتوان به سادگی از صلح و امنیت جهانی حرفی زد هر چند به رسم شعار ندای جهانی آن به گوش می رسد لیکن در مقام عمل امیدی به آن نیست و این سخن بدان گونه نیست که حکومت های دینی در جهان اسلام و زندگی مسالمت آمیز نباشند، الان زمان محبت و درک متقابل ملت هاست مردم دنیا از جنگیندن و اعمال خشونت خسته شده اند نیاز روحی آنان اینجاب می کند در کنار هم باشند با هم صحبت کنند از آینده ای روشن و امنیتی قابل وصف سخن بگویند و با تدبیر آن را تعقیب نمایند. «”تافلر” می گوید: اکنون که در آستانه قرن بیست و یکم هستیم و با بروز حدود سی جنگ در هر سال همراه با وقوع پی در پی ترور و داد وستد مواد مخدر و خراب کاری های زیست محیطی و درگیری های پراکنده ی دیگر چگونه می توان صلح را وضعیتی طبیعی تلقی کرد و نظام جهانی را اساساً معقول و منطقی پنداشت و با مشاهده ی جنگ هایی که هیچ انگیزه ی عقلانی ندارد چگونه می توان پذیرفت که حکومت ها خواهان جنگ نیستند؟ وقوع دست کم ۱۵۰ تا ۱۶۰ جنگی که تنها طی کمتر از ۵۰ سال اخیر (از ۱۹۴۵ به این سو) رخ داده با حدود ۴۰ میلیون تن تلفاتی که برجای گذاشته کافی است که نفرت از جنگ را در بن جان انسان معاصر جای دهد و این در حالی است که در آستانه ورود به عصر تازه تمدنی تازه قرار گرفته ایم تمدنی که همین یکی دو دهه ی قبل تصور می شد نویدهای بسیاری برای انسان دارد از جمله تکوین جامعه ای که در آن انسان با اتکای به “دانایی اش” می تواند” انسانی تر” زندگی کند و آرمان صلح و رفاه و عدالت و خرد را تحقق بخشد به هر حال صلح در حال حاضر توهمی بیش نیست و یا دست کم آرمانی است که در راه تحقق آن باید سخت کوشید. » (تافلر، ۱۳۷۲:ص ۷). شایان ذکر است که مبنای رسالت جهانی اسلام بر اصل هم زیستی و صلح استوار است و همین موضوع در ماموریت ویژه ی پیامبر اسلام(ص) و ائمه ی معصومین(ع) و اصلاح امور مردم و دولت ها مشهود است. اسلام در عین این که ماموریت دارد کفر زدایی کند ولی هیچ گاه مقتضیات زمان و مکان را نادیده نگرفته است بلکه موقعیت ها را ملاحظه نموده است. زمانی که پیامبر اسلام(ص) در برابر مشرکین مکه که گمراه ترین و منحطه ترین وخونخوارترین دشمنان اسلام بودند قرار گرفت می بینیم که چون ضرورت اینجاب کرد، پیامبر(ص) بر سر عهد پیمان صلح رفت و امتیازهای متقابلی با آنان رد و بدل نمود. “صلح حدیبه” بارزترین نمونه ی “اصل برابری انگاری و رفتار همسان” است که می گویند مبنای روابط بین المللی معاصر است و از طرفی باید اذعان داشت که صلح و هم زیستی و تفاهیم بهترین شیوه برای اصلاح کافران است که البته ما را در سیاست کفرزدایی بسیار یاری می دهد و امروز اگر در حلقه ی تفاهم و هم زیستی عده ای آشوب گر و فرصت طلب پیدا شوند و قصد اخلال داشته باشند و موجودیت تفاهم را بر هم بزنند می بایست اصل هم زیستی را تعطیل نمود تا اصلاح و در غیر این صورت قطع ارتباط دائمی و در صورت بروز هر گونه عناد و شیطنتی با شدت با آنان برخورد شود. کما این که قرآن در این باره می فرماید:”فان قاتلوکم فاقتلوهم (۱)” اگر آنان به شما حمله کردند آن ها را بکشید. و اگر با شما نجنگیدند با عدل و انصاف برخورد کنید”. بنابراین اسلام در اجرای صلح، یک موازنه ی قوی و مستدل دارد. بی آن که به کسی و یا قومی کم ترین ظلمی شود و یا این که برای برخی خارج از محدوده حقی قائل شود به آن میزان تمسک و اقامه عدل و انصاف می کند و نیز هیچ گاه به تعاملات منطقی بین ملت ها و حکومت ها بی اعتنا نبوده است. تعاملات دینی در دنیای امروز: در عصر جهانی شدن و در عصر انتظار ما خواه ناخواه با اقتضائات جدیدی روبه برو هستیم که ناچاریم تا به آن ها واکنش معقول و منطقی نشان دهیم و این واکنش ها هر چه باشد در سرنوشت مذهب، اعتقادات و باورهای ما تاثیر گذار است. ۱)گفت وگو در جهان واقعی هیچ سطحی از معرفت در دوره ی جدید بدون پرسش باقی نخواهد ماند و نیز نمی توان حوزه های دین را در این زمینه مبرا نگاه داشت و فقط به مثابه ی یک ناظر بی عمل و بی اثر بدان نگریست چون این رویکرد کاملا با اصل و محتوای دین واقع بین و حقیقت جو که منبع سرشار پاسخ به مجهولات است ناسازگار است. ۲) گسترش پذیری پرسش گری هیچ پدیده ای در دوره ی جدید از پرسش گری مصون نخواهد ماند و این شامل دین نیز می شود، دینی که مدعی کمال و ترقی و گشودن راه سعادت بر روی بشریت است نمی تواند در مجهولات غرق و در برابر سوالات مردم عاجز و درمانده باشد باور داریم که انسان در برابر آن چه که پیرامون زندگی اش می گذرد بی تفاوت نیست و میل دارد کنجکاوی کند پرسش کند و جواب بیابد. و در جاهای مهم دین است که او را از کوران تخیلات و سردرگمی های فکری نجات می دهد و بی جواب نمی گذارد. ۳)عقلانیت گرایی گسترش عقلانیت در حوزه های زیست بشر محسوس است و این امر حوزه های دیانت را نیز به طریق اولی در برخواهد گرفت. مهم ترین شیوه ی تعقل راه یافتن آن به سوی منطق و تشخیص مسیر حق از باطل و سزه از ناسره است، از آن جا که عقل موهبتی بزرگ از ناحیه ی پروردگار و نگهبان قوی برای انسان است علی الدوام در فعالیت و کندوکاو است هر چند مرتبه ی این فعالیت برای افراد متفاوت است لیکن در تعاملات با دنیای معاصر این مهم جایگاه ویژه دارد. ۴) اخلاق و معنویت گرایی گسترش معنویت گرایی اخلاق، زمینه ی مناسبی برای فعالیت ادیان به وجود می آورد، در این عصر، ما آشکارا شاهد رشد معنویت گرایی در جوامع هستیم، در دنیای دیروز، امروز و فردای ما هیچ گاه تجربه ی عقلی صرف، انسان و جامعه را جز در حوزه های ماده وصنعت که آن هم از نشانه های بارز حرص، تجاوز و زیاده خواهی بیداد گران بوده، نشناخته است و می توان غبار گرفتگی گرایش های پاک فطری انسان را ناشی از آن دانست و برای زدودن آن زمینه های رشد و توسعه ی فضائل اخلاقی فراهم نمود. ۵) تعامل های مدنی با اهمیت یافتن وجوه تمدن زندگی بشر و وجه دنیایی آن دین نیز باید به خوبی بتواند پاسخ گوی این گونه تعاملات فرهنگی و اجتماعی باشد. خدمات متقابل دین و تمدن بشری می تواند راهی برای حفظ اهمیت و نقش دین در زندگی جدید باشد و به واسطه ی آن انس و الفت و شناخت افراد و نظرات و دیدگاه های آن توسعه داد. ۶) نقد درونی دین نقد درونی و شناخت کامل زوایای آن می تواند راه را برای آسیب شناسی ها و تعامل های جهانی دین فراهم سازد و با شناخت و صلابت از آرمان های دینی و اعتقادات درونی دفاع نمود. چه بسا کسانی با درک ناقص از کنه مفاد دین به غلط از مواضع دینی برخواسته و نتیجه ای معکوس داشته است و این در دنیایی که تضارب افکار و عقاید به وفور یافت می شود کافی نیست. ۷) زیستن در جهان چند شالوده ای نیاز به هماهنگی با جهان جدید و کثرت و تنوع چشم انداز در جهانی شدن روشن است. در این عرصه ی گشوده باید اصل آزادی و نقد آراء را بپذیریم؛ یعنی، به جای تهاجم علیه آرای دیگران در صدد نقد منطقی آن ها و کژی های آن بر حذر شد تا با قدرت تمام به کار بستن مسلمات دینی به تثبیت بیشتر مواضع اصولی خود در جهان معاصر بپردازیم. ۸) پذیرش دغدغه نوین جامعه ی انسانی در جامعه ی نوین جهانی یک سری ارزش های جدید انسانی برای همگان اهمیت یافته است که دین نیز برای حضور عرصه باید توجه خاص خود را به آن ها نشان دهد و نسبتش را با آن ها موجه سازد از جمله حقوق بشر، آزادی، مدارا و دمکراسی در دین کاملی چون اسلام برای هر کدام از این مقولات به طریق مبسوط و کافی با بهره گیری از شریعت و عقل بحث شده است و بهترین معیارها و مقیاس ها را دارد که نه تنها در مسلک های فکری جهان امروز بلکه در دیگر ادیان نیز به این جامعیت به چشم نمی خورد. لذا توسعه و عنایت به حقوق بشر، آزادی و مدارا و رعایت حقوق شهروندان برای جامعه دینی امر غریبی نیست لیکن تبیین و برقراری اصول مهم است که در این راستا می بایست ضمن حفظ چارچوب نظام دینی و مصالح ملی با مجامع بین المللی به صورت مسالمت آمیز (نفی هر گونه سلطه پذیری و بزای های سیاسی) همکاری نمود و از دیگر سو طرد کلیت این موضوع به صلاح مسلمانان نبوده و بی توجهی و مسامحه در شرایط فعلی جهان موجب انزوای احتمالی و عدم شناخت جایگاه مسلمانان جهت ابراز وجود و رساندن پیام خود به گوش جهانیان خصوصاً قدرت ها می شود. نتیجه گیری بی تردید ما باید در انتظار قائم آل محمد(عج) باشیم اما منتظران واقعی و دور از عالم رخوت، ترس و انفعال، باید با حضور خویش در عرصه های مختلف، زمینه ی ظهور آن حضرت را فراهم آوریم. باید در جهان کنونی، اهتمام جدی خود را در جهت تامین و توسعه ی علوم و فنون گوناگون و پیدا نمودن جایگاه اصلی خود در مجامع بین المللی به کار گیریم و تا زمانی که مورد حقارت و تهاجم بیگانگان قرار نگرفتیم از هر گونه قطع ارتباط پرهیز نماییم و فرهنگ هم زیستی مسالمت آمیز در عین اتکاء به ارزش های والای انسانی در سایه ی معرفت دینی و شریعت تعقیب کنیم، در قوانین و مقررات خود اصلاحات لازم را انجام دهیم و نیز از تولید کنندگان و نخبگان داخلی حمایت نماییم، می بایست استراتژی مشتری مداری را در پیش گرفته و جهت همراهی با قافله ی تجارب جهانی و امکان رقابت با دیگران و یا حداقل بقاء در محیط، ناگزیر از قبول تغییرات باشیم؛ در غیر این صورت این محیط است که به ما خواهد گفت که چه بکنیم و چه نکنیم؟ خوشبختانه در عصر جهانی، ما امروزه ده ها هزار سایت مربوط به جهان اسلام در اختیار داریم که مسلمانان به راحتی می توانند فکر و اندیشه ی خود را به اقصی نقاط دنیا منتقل کنند. البته این نکته ی امید و قوتی برای جهان اسلام است و از شروط لازم در عرصه ی جهانی شدن است لیکن کافی نیست و برای رفتن بر بلندای بام دنیا و کسب خوشنودی ولی عصر(عج) روشنگری و تثبیت حقایق، راه های زیادی را باید طی نمود. برچسبها: امام زمان, موعود, منجی, حضرت مهدی
+ نوشته شده در سه شنبه نهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 8:58  توسط سرباز سایبری
|
در این مقاله برآنیم که مختصر کاوشی در بحث ضرورت امام
(علیه السلام) یا نقش امام معصوم (علیه السلام) در جهان هستی داشته باشیم و
از لحاظ اعتقادی این ضرورت و ایفای نقش امام (علیه السلام) را بررسی
نماییم.
در ادامه بخوانید...
برچسبها: مهدویت, حضور, ظهور, امام مهدی ادامه مطلب
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۰ساعت 19:45  توسط سرباز سایبری
|
يکي از مهم ترين و پرکاربردترين لقب هاي حضرت مهدي (عج)،
قائم به معناي قيام کننده است. اين لقب اشاره به قيام، مبارزه، جهاد و
آمادگي و استقامت در دوران پس از ظهور دارد.(1)
قيام حضرت مهدي (عج) درخشان ترين فصل زندگي ايشان است و اين لقب بيش تر در کلام معصومان ما استفاده شده است. (2) امام مهدي (عج) در برابر وضعيت وحشتناک سياسي، اجتماعي و اقتصادي، قيام خواهد کرد و عليه ظالمان به پا خواهد خاست. ايشان در اين مدت، آماده انقلاب جهاني و مبارزه مسلحانه بوده، و هيشمه در حال انتظار براي قيام به سر مي برد. (3) امامان معصوم ما هم به اين موضوع اشاره کرده اند. از امام جواد (عج) پرسيدند: چرا او را قائم مي نامند؟ امام فرمود: چون پس از آن که از يادها رفته باشد و بيش تر کساني که معتقد به امامتش بودند، به بي راهه رفته باشند، قيام خواهد کرد. (4) امام صادق (عج) نيز فرمود: به اين جهت قائم ناميده شد که قيام خواهد کرد (5) البته تفسيرهاي ديگري هم از اين لقب شده که مي توانيم همه امامان را قائم بدانيم، اما ويژگي هاي قيام امام مهدي (عج) او را از ديگر امامان متمايز کرده است. ابوحمزه ثمالي مي گويد: از امام باقر (ع) سوال کردم: اي فرزند رسول خدا، آيا همه شما قائم و به پادارندة حق نيستيد؟ فرمود: بله. گفتم: چرا حضرت مهدي (عج) را قائم ناميده اند؟ فرمود: هنگامي که جد من، حضرت سيد الشهداء (ع) شهيد شد، ملائکه به درگاه خدا ناله و شکايت کردند. پس خداوند بلندمرتبه، امامان از فرزندان حسين را به آنان نشان داد و ملائکه از ديدن آنها خوشحال شدند. در آن هنگام ديدند يکي از ايشان در حال قيام است و نماز مي خواند؛ پس خداوند فرمود: به وسيله اين قائم از آنان (قاتلان امام حسين) انتقام خواهم گرفت. (6) امامان معصوم ما هميشه تأکيد کردند، قائم از فرزندان آنهاست تا کساني که ادعاي دروغ دارند رسوا شوند. مثلاً امام رضا (ع) فرمود: تمام امر به دست قائم آل محمد است. پيامبر (ص) هم فرمود:کسي که قائم از فرزندان مرا، در زمان غيبتش انکار کند، به مرگ جاهلي مرده است. (7) چرا با شنيدن نام قائم، به پا مي خيزيم؟ اين کار مستحب است. ما با اين کار، احترام، پيوند و انتظارمان براي ظهور ايشان را نشان مي دهيم. البته ما با اين رفتار، آمادگي براي ياري او را نيز نشان مي دهيم. همچنين از خدا مي خواهيم، امام غايبمان هرچه زودتر ظهور کند. البته اين کار در زمان امام صادق (ع) هم در ميان شيعيان معمول بود. گفته شده در حضور امام رضا (ع)، نام «قائم» برده شد. امام رضا (ع) از جاي خود بلند شد، دست بر سر گذاشت و فرمود: خداوندا، در فرجش شتاب کن و راه ظهورش را آسان گردان. امام صادق (عج) نيز فرمود: سزاوار است وقت برده شدن نام قائم، (براي احترام) به پا خيزند و از خداوند تعجيل در فرجش را بخواهند. (8) پي نوشت ها : 2- فرهنگنامه مهدويت، خدا مراد سليميان، ص 301. 3- مهدويت (پيش از ظهور) ص 95. 4- مهدي موعود، علامه مجلسي، حسين بن محمد ولي اروميه اي، ص 61. 5- همان. 6- فرهنگنامه مهدويت، ص 301-302. 7- همان، ص 305 8- فرهنگ موعود، حسين کريمشاهي بيدگلي، ص 181 و مهدويت پيش از انتظار، ص 96.
برچسبها: منتظر, حضرت مهدی, قائم, منجی
+ نوشته شده در سه شنبه بیستم دی ۱۳۹۰ساعت 11:37  توسط سرباز سایبری
|
چکیده
تا کنون در مورد امام زمان (عج) کتابها و مقالات زیادی در موضوعات مختلف نوشته شده است. اما با توجه به زمان آخرالزمان و وضعیت آن و آنچه مشاهده می شود این سئوال پیش آمد: زنان که بخشی از جامعه هستند و می توانند در بسیاری از زمینهها در کنار مردان در پیشرفت جامعه نقش داشته باشند آیا در حکومت امام زمان (عج) نقشی خواهند داشت؟ آیا نمی توانند زمینه ساز ظهور آن حضرت باشند، برای پاسخ به سؤالات در این مقاله ابتدا جایگاه زن در اسلام مورد بررسی واقع شده که اسلام به زن ارزش و اهمیت داده و آنگاه که در جاهلیت زنان را بی ارزش می پنداشتند او را به مقام انسانیتش بازگردانده است. در جامعهی مهدوی هم بعضی از زنان چنان مقامی را مییابند که جزو اصحاب امام زمان (عج) قرار می گیرند با توجه به دوران آخرالزمان از زنان آخرالزمان و خصوصیات آنان که در روایات از آنان سخن به میان آمده اشاره شده که بعضی از آنان خود را به صورت مرد در آورده و مورد لعن پیامبر (ص) قرار گرفته اند (1) و یا بعضی موارد دیگر؛ با وضعیت موجود چگونه از این گذرگاه سخت می توان عبور کرد و چگونه می-توان خود را از فتنه ها نجات داد؟ بهترین راه نجات، حضرات معصومین (ع) هستند پیوند امام شناسی با خداشناسی، بهره مندی از آثار و برکات ولایت پذیری از راه های دیگر است. بعد از آن این سؤال پاسخ داده شده که زنان چگونه می توانند امام زمان (عج) را یاری کنند. آنان با عفت و حجاب خود، به طور کلی پاک سازی روح و تزکیه نفس امام زمان (عج) را یاری می کنند و می توانند از یاران امام زمان (عج) قرار گیرند طوری که در روایات اشاره شده که پنجاه تن از یاران حضرت، زنان می باشند پس زنان نباید خود را جدا از جامعه مهدوی بدانند بلکه باید با رعایت حجاب و عفت و انجام وظیفهی خود، زمینه ساز ظهور حضرت باشند. واژگان کلیدی. آخرالزمان، مهدی، امام زمان، عصرغیبت، زن، ظهور، منتظر.
برچسبها: اخرالزمان, زن, عصر غیبت, ظهور ادامه مطلب
+ نوشته شده در سه شنبه بیستم دی ۱۳۹۰ساعت 11:33  توسط سرباز سایبری
|
اعتقاد به ظهور مصلح آخرالزمان که نامش «مهدى» و از اولاد پیامبر اسلام است، مورد اتّفاق همه فرقه هاى اسلامى است. صاحب کتاب عون المعبود که شرح کتاب سنن ابى داوود است، مى نویسد: بدان که در طول اعصار، مشهور بین همه اهل اسلام، این است که حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بیت(علیهم السلام) ظهور مى کند که دین را یارى، و عدل را آشکار مى کند… نامش، مهدى است و عیسى، بعد از مهدى یا هم زمان با مهدى، نزول، و او را در کشتن دجال یارى، و در نماز به او اقتدا مى کند. در ادامه بخوانید...
برچسبها: امام زمان, اهل سنت, امام مهدی, مقاله ادامه مطلب
+ نوشته شده در جمعه شانزدهم دی ۱۳۹۰ساعت 14:0  توسط سرباز سایبری
|
به نام خدا نبوت یک بعد انتظار، توجه به پیامبران و
مکتب پیامبران و تجدید عهد با آنان است. منتظران چشم براه کسی
هستند که در او صفات و آثارپیامبران گرد آمده و هنگامی که ظاهر گردد
آن آثار در او دیده خواهد شد او از اهلبیت پیامبر و دوازدهمین وصی و
جانشین او است وچون ظاهر گردد پرچم پیامبر را در دست گیرد و به سنت
او عمل نماید. نخستین اصحاب او ۳۱۳ نفر خواهند بود؛ به تعداد اصحاب
پیامبردر جنگ بدر. در کتاب بحارالانوار حدیثی آمده که «هرکس از شما
در حال انتظار ظهور حاکمیت دین خدا درگذشت مانند کسی است کهدر خدمت
قائم باشد و در خیمه ی او… نه بلکه مانند کسی است که در رکاب
قائم بجنگد نه به خدا سوگند بلکه مانند کسی است که دررکاب
پیامبر(ص) شهید شده باشد در ادامه بخوانید...
برچسبها: مهدویت, امام زمان, نبوت, انتظار ادامه مطلب
+ نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم دی ۱۳۹۰ساعت 11:15  توسط سرباز سایبری
|
به نام خدا اشاره :
ادامه مطلب
+ نوشته شده در یکشنبه یازدهم دی ۱۳۹۰ساعت 10:42  توسط سرباز سایبری
|
مقدّمه
بحث انتظار و ظهور مهدی موعود ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ از ابعاد گوناگونی مورد چالش قرار گرفته است؛ از جمله: ۱٫ مهمترین فلسفهای که برای تحقّق قیام مهدی برشمردهاند، تحقّق عدالت فراگیر و گسترده است. با توجّه به اینکه یکی از علل ضرورت معاد نیز همین ضرورت تحقّق کامل است و با توجّه به اینکه دنیا فقط دارگذر، و اصل و مقصد نهایی، آخرت است، دیگر تحقّق عدالت فراگیر در دنیا چه ضرورتی دارد و چرا باید در این دنیا انتظارف عدالت داشته باشیم؟ ۲٫ در آیات و احادیث برای برخی اعمال جایگاه خاصی قائل شدهاند: نماز ستون دین دانسته شده، و امربه معروف و نهی از منکر، مایه قوامف بقیه احکام، و… . در این میان انتظار فرج، افضل اعمال شمرده شده است. چرا انتظار، چنین جایگاهی دارد؟ به ویژه اگر توجّه کنیم که در بقیه موارد، فعل ایجابی و اقدام صورت میگیرد؛ اما ظاهراً انتظار، فعل سلبی و اقدام نکردن و منتظر ماندن است. چگونه کاری نکردن مهمترین و برترین کار دانسته شده است؟ در ادامه بخوانید...
ادامه مطلب
+ نوشته شده در یکشنبه یازدهم دی ۱۳۹۰ساعت 10:21  توسط سرباز سایبری
|
به نام خدا
جهت دیگر دشوارى آزمونهاى الهى در دوران غیبت کبرا این است که موضع فرد در برابر فشارهاى خارجى مشخّص مىگردد و میزان فداکارىهایى که در راه ریشهکنى فقر و بیمارى و ناسامانىهاى اجتماعى و دیگر گرفتارىهاى که در مسیر طولانى ایماناش با آنها مواجه است، آشکار مىشود شهید بزرگوار سید محمد صدر در بخش نخست از کتاباش در چهار فصل، مشروحاً، با روشى نو و عمیق، به بررسى و تحلیل تاریخ زندگانى امام هادى و امام حسن عسگرى، علیهما السلام، پرداخته است و سپس به کاوش در تاریخ زندگانى امام مهدى(ع) و سفیران آن حضرت در دوران غیبت کبرا نشسته و آن گاه خطوط برنامه هاى کلّىاى را که امامان شیعه و اصحاب آنان، براى رهیافت به دوران غیبت کبرا و ذخیرهى الهى در روز موعود، ترسیم فرمودهاند، مورد بحث قرار داده است. در ادامه بخوانید...
ادامه مطلب
+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم دی ۱۳۹۰ساعت 15:23  توسط سرباز سایبری
|
به نام خدا رجعت از جمله امور اعتقادی است که با روایات صحیح ۱ و متواتر ۲ به اثبات رسیده و با صراحت میتوان گفت در مورد هیچ یک از معارف دینی به اندازة رجعت، روایات صریح و روشن وارد نشده است. علامه مجلسی پس از نقل نزدیک به دویست روایت دربارة رجعت مینویسد: چگونه ممکن است کسی که به حقانیت ائمه اطهار(علیها السلام)ایمان دارد، در چیزی تردید کند که به صورت متواتر در نزدیک به دویست روایت صریح از آنها نقل شده است. روایاتی که چهل و اندی از بزرگان مورد اعتماد و علمای اعلام در افزون بر پنجاه مورد از تألیفهای خود، آنها را آوردهاند، بزرگانی چون ثقة الاسلام کلینی، محمد بن بابویه (شیخ صدوق)، ابو جعفر طوسی (شیخ طوسی)، سید مرتضی، نجاشی، کشّی، علی بن ابراهیم، سلیم هلالی، شیخ مفید و… .۳ شیخ حر عاملی نیز در کتاب خود پس از آن که بیش از ۱۷۰ روایت در این باره نقل میکند، مینویسد: اینها بخشی از حدیثهایی است که من در این زمان ـ با وجود کمی فرصت برای جستوجوی کامل و کمبود کتابهای مورد نیاز در این زمینه ـ بدانها دست یافتم. بیتردید این احادیث از حد تواتر معنوی فراتر است. احادیثی که در دیگر ابواب این کتاب آمده و خواهد آمد نیز بر این موضوع دلالت دارد. عقل محال میداند که بگوییم تمام راویان این احادیث به اتفاق اقدام به دروغگویی و نسبت ناروا کردهاند یا این که همه این احادیث جعل شدهاند، یا این که روایاتی که در این زمینه به ما نرسیده بیش از روایاتی است که به ما رسیده است. کاش میدانستم کدام عاقل است که همه راویان این موضوع را دروغگو میپندارند؛ گواهی همه بزرگانی که در کتابهای معتبر خود بر درستی این روایات گواهی دادهاند، رد میکنند و روایتهایی صریحی را که در این زمینه وارد شدهاند تأویل میکنند. در حالی که این روایات از روایاتی که در زمینه تعیین هر یک از امامان وارد شده است، بیشتر و از نظر دلالت صریحتر و واضحتر است. در هیچ یک از مسائل راجع به اصول و فروع [دین] به اندازه این موضوع، دلایل، آیات و روایات یافت نمیشود. ۴ در ادامه بخوانید...
برچسبها: رجعت, امام زمان, ظهور ادامه مطلب
+ نوشته شده در جمعه دوم دی ۱۳۹۰ساعت 12:1  توسط سرباز سایبری
|
به نام خدا « وَجَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ؛ و این [خدا پرستی و امامت خلق] را در ذریه و نسلهای بعد از خودش کلمه پاینده قرار داد تا شاید [به سوی خدا] باز گردند.» [۵۹] خصوصیات حضرت مهدی(علیهالسلام) در کتاب شریف کمال الدین مرحوم صدوق(ره) روایت است که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) خطاب به امام حسین(علیهالسلام) فرمودند: ای حسین! نهمین فرزند تو قائم به حق است. او آشکار کننده دین و گستراننده عدل است.[۶۱] شایان ذکر است پیرامون این مطلب که امام زمان(علیهالسلام) فرزند امام حسین(علیهالسلام) است ۳۰۸ روایت نقل شده.[۶۲] زمین به نورش روشن میشود «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا ؛ و زمین به نور پروردگارش روشن میشود»[۶۳]
علی بن ابراهیم در تفسیر خود از امام
صادق(علیهالسلام) درباره این آیه نقل میکند که حضرت فرمودند: پروردگار
زمین یعنی امام زمین، عرض کردم: هرگاه ظهور کند چه میشود؟ فرمودند: در آن
صورت مردم از نور آفتاب و نور ماه بینیاز میشوند و به نور امام اکتفا
میکنند.[۶۴] ابن بابویه نقل میکند که از حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسلام) درباره این آیه سؤال شد، آن حضرت فرمودند: نعمت ظاهری امام ظاهر است، و نعمت باطنی امام غایب میباشد، به آن جناب عرضه شد: آیا در امامان کسی هست که غایب شود؟ امام فرمودند: آری! امامی که از دیدگان مردم غایب میشود، ولی یاد او از دلهای مؤمنین غایب نمیگردد حجت دوازدهم است.[۶۹] حقیقتی انکار ناپذیر آنان اولیای خدا و خلفای راستین من هستند، شماره ایشان همان تعداد ماههای سال است که دوازده نفر میباشند. آنگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) این آیه را تلاوت کردند: « وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ »و فرمودند: ای ابن عباس! آیا چنین میپنداری که خداوند به آسمان دارای برجها سوگند یاد کند و منظورش همان آسمان و برجهای آن باشد؟ عرض کردم یا رسول الله! معنای آن چیست؟ فرمودند:اما آسمان من هستم، و اما برجها؛ امامان بعد از من هستند که اولشان علی(علیهالسلام) و آخرینشان مهدی(صلوات الله علیهم اجمعین) است».[۷۰] در آیه اول سوره فجر نیز خداوند تبارک و تعالی به وجود حضرت بقیة الله قسم یاد میکند و «والفجر» به حضرت مهدی(علیهالسلام) تأویل شده[۷۱] در ابتدای سوره عصر نیز خداوند به زمان ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام)سوگند یاد میکند.[۷۲] از تمامی این مطالب و آیاتی که خداوند به خود امام زمان(علیهالسلام) یا به عصر ظهور ایشان قسم یاد میکند به این نکته پی میبریم که در حقانیت وجود حضرت مهدی(علیه السلام) و ظهور ایشان هیچ تردید و شکی نیست و حضرتش حقیقتی انکار ناپذیر است. نیرومندترین عالمیان درباره قدرت و نیروی حضرت
مهدی(علیهالسلام) از امام رضا(علیهالسلام) نقل است که فرمودند: هنگامی که
قائم(علیهالسلام) ظهور کند جسمی قوی و نیرومند دارد به طوری که اگر دست
بر بزرگترین درخت زمین بزند آن را از جا میکند واگر بین کوهها فریاد بزند
صخرههایش از جا کنده شود و فرو ریزد.[۷۵]
+ نوشته شده در پنجشنبه یکم دی ۱۳۹۰ساعت 21:45  توسط سرباز سایبری
|
استدلال تفصیلی زنده بودن امام زمان (عج) : امامت امام زمان(ع) و وجود حضرت از مباحث امامت خاصه است .در امامت خاصه مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت[۱]، بلکه دلیل عقلی امامت عامه و ضرورت وجود امام (ع) در تمام زمان ها را اثبات می کند. در امامت عامه برهان عقلی بر ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی روی زمین اقامه می شود. حال اگر ادله تاریخی و روائی دال بر ولادت و حیات حضرت مهدی(ع) به مقدمه ی اول ضمیمه گردد، اثبات می شود که در این زمان تنها آن حضرت(عج) واسطه فیض الهی است و زنده هم می باشد[۲]. در ادامه بخوانید...
ادامه مطلب
+ نوشته شده در پنجشنبه یکم دی ۱۳۹۰ساعت 21:41  توسط سرباز سایبری
|
نقل است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: یَكُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلُّ مَا كَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ؛ هر آنچه در بنی اسرائیل رخ داده است در این امت اسلامی هم اتفاق خواهد افتاد.[1] در تعبیر دیگری آمده است: لَتَركَبُنَّ سُنَنَ مَن كانَ قَبلَكُم ِشبراً بِشِبرٍ؛ شما امت اسلامی روش و سیره امتهای پییشین را وجب به وجب تقلید خواهید کرد.[2]
کمی دقت در تاریخ صدر اسلام و اوضاع جاری آن، این حقیقت را به خوبی روشن می کند و شاید یکی از دلایلی که قرآن کریم در آیات فراوانی به سرگذشت و تاریخ بنی اسرائیل می پردازد همین باشد. تا بخوانیم و بدانیم و مراقب باشیم تا مبادا پا جای پای آن قوم عجیب و لجوج بگذاریم. برای حفظ خود از این خطر بزرگ ابتدا لازم است تا اندیشه و رفتار بنی اسرائیل را به خوبی بشناسیم و بعد اندیشه و رفتارمان را با آن مقایسه کنیم. در این راستا ما نمونه ای را از قرآن کریم برگزیده و کار تطبیق و مقایسه ای را که گفتیم در مورد آن انجام می دهیم تا اگر ضعف یا انحرافی در مسلمانی ما هست خودش را در زیر این ذره بین نشان دهد. این
منتظران بر سجاده نشسته دست به دعا بی آنکه خود بدانند آن سستی و لختی و
ضعف ایمان درونشان سبب می شود که به جای عمل به وظیفه و تلاش برای ادای
واجبات فردی و اجتماعی و مبارزه با ظلم در هر بُعد و اندازه ای که باشد؛ با
خلوص نیت دست روی دست گذاشته و منتظر کسی باشند که بیاید و مشکلات آنها را
برطرف کند داستانی از بنی اسرائیلآیات 20 تا 26 سوره مائده به جریانی از بنی اسرائیل با موسی علیه السلام اختصاص دارد. ماجرا از آنجا آغاز می شود که بنی اسرائیل مامور می شوند تا وارد سرزمینی شوند که در آن عده ای زندگی می کردند که به دلیل داشتن قدرت اهل زور گویی بودند به همین دلیل بنی اسرائیل از فرمان الهی سرپیچی کرده و به موسی علیه السلام گفتند: یَامُوسىَ إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتىَ یخَرُجُواْ مِنْهَا فَإِن یخَرُجُواْ مِنها فَإِنَّا دَاخِلُون؛ موسی! در این سرزمین مردمان زورگویی زندگی می کنند که تا آنها هستند ما وارد آن سرزمین نمی شویم؛ هر وقت آنها بیرون رفتند ما امر تو را عملی کرده و وارد آنجا می شویم. در بین بنی اسرائیل عده ای وجود داشتند که خداترس بودند و همین امر سبب می شد که دلواپس امر خدا باشند. دو نفر از این جمعیت با ایمان كه ترس از خدا در دل آنها جاى داشت و به همین دلیل مشمول نعمتهاى بزرگ او شده و روح استقامت و شهامت را با دوراندیشى و آگاهى اجتماعى و نظامى آمیخته بودند براى دفاع از پیشنهاد موسى علیه السلام لب به سخن گشوده و به بنى اسرائیل گفتند: شما از دروازه شهر وارد بشوید هنگامى كه وارد شدید (و آنها را در برابر عمل انجام شده قرار دادید) پیروز خواهید شد. ولى باید در هر صورت از روح ایمان استمداد كنید و بر خدا تكیه نمائید تا به این هدف برسید. یعنی شما با توکل به خداوند متعال، عمل به وظیفه کنید و مطمئن باشید که او شما را یاری خواهد کرد و پیروزیتان قطعی است. ولی بنى اسرائیل به دلیل ضعف و زبونى كه در روح و جان آنها لانه كرده بود بی توجه به توصیه این مردان الهی، صریحا به موسى علیه السلام گفتند: تا آنها در این سرزمینند ما هرگز وارد آن نخواهیم شد. بعد جمله ای به کار بردند که محور بحث ما همین جمله است؛ آنها به رهبرشان گفتند: « فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُون» خود تو و پروردگارت بروید با آنها بجنگید و مشکل را از سر راه بردارید. ما اینجا نشسته ایم هر وقت مشکل حل شد بیا ما را خبر کن تا بیاییم.
تطبیق آن داستان با امروز مااین عبارت بنی اسرائیلی امروز با کمی تغییر در الفاظ ولی دقیقا با همان روح و معنا در بین پیروان و شیعیان رهبر و امام عصر عج الله تعالی فرجه چنان رواج دارد که به نظر جزء فرهنگ انتظار شده است و جالب اینکه برخی متدینین با تمام اخلاص و اردات وقتی به یک معضل اجتماعی و یا مشکل بزرگ در سطح بین المللی بر می خورند آهی از درون کشیده و قیافه عارفانه به خود می گیرند و با لحن خاصی این جمله را به زبان جاری می کنند که «ان شاء الله امام زمان ع می آید و این مشکلات را خودش حل می کند.» این منتظران بر سجاده نشسته دست به دعا بی آنکه خود بدانند آن سستی و لختی و ضعف ایمان درونشان سبب می شود که به جای عمل به وظیفه و تلاش برای ادای واجبات فردی و اجتماعی و مبارزه با ظلم در هر بُعد و اندازه ای که باشد؛ با خلوص نیت دست روی دست گذاشته و منتظر کسی باشند که بیاید و مشکلات آنها را برطرف کند.
![]() |
||||||||||
|
|
||
زندگينامه حضرت فاطمه زهرا
آية الله مظاهرى اسم آن خانم، فاطمه است و براى آن بزرگوار هشت لقب ذكر كردهاند: صديقه، راضيه، مرضيه، زهرا، بتول، عذرا، مباركه و طاهره (1) . از بعضى روايات استفاده مىشود كه زكيه و محدثه از القاب آن خانم است و كنيه او ام ابيها است. (2) عمر آن بزرگوار تقريبا هجده سال است. در روز جمعه بيستم جمادى الثانى سال دوم بعثتبه دنيا آمد (3) و سال يازدهم از هجرت، سوم جمادى الثانى (4) به دست گردانندگان سقيفه بنى ساعده شهيد شد. شخصيتحضرت زهرا را با اين بحث كوتاه نمىتوان معرفى كرد و آنچه در اينجا آورده مىشود، قطرهاى از درياى فضيلت آن صديقه شهيده است. شخصيت اسلامى از دو راه يافت مىشود: از راه نسب و از راه حسب و فضايل نفسانى. شخصيت نسبى كه اسلام آن را پذيرفته است، تحت تاثير عوامل مختلفى است: قانون وراثت، تغذيه از راه مشروع، تاثير محيط، تاثير همسر و رفيق، اولاد صالح و غيره در تشكيل چنين شخصيتى نقش دارند. زهرا سلام الله عليها از نظر قانون وراثت، پدرى چون رسول گرامى دارد كه به گفته سعدى همه مراتب انسانيت را به كمالاتش پيموده است. همه تاريكىها به جمالش روشن شده است و همه صفات او در انتهاى خوبى است: بلغ العلى بكماله كشف الدجى بجماله حسنت جميع خصاله صلوا عليه و آله مادرى چون خديجه دارد كه بايد گفت اسلام مرهون زحمات آن بزرگوار است. مادرى كه سه سال، مسلمانان محصور در شعب ابى طالب را اداره كرد و همه اموال خود را در اين راه خرج كرد. مادرى كه چندين سال در مكه با آن مصيبتهاى كمر شكن ساخت، و دوش بدوش رسول اكرم، اسلام را يارى فرمود و در اين راه سنگها به بدن مباركش فرود آمد، بى حرمتيها به او وارد شد، شماتتها در اين راه ديد و هرچه اين اتفاقات بيشتر مىشد، صبر و استقامت او زيادتر مىگشت. و اما از نظر قانون تاثير غذا: مورخين نوشتهاند كه وقتى اراده حق تعالى به خلقت زهرا سلام الله عليها تعلق گرفت، پيامبر گرامى مامور شد كه چهل شبانه روز در كوه حرا به رياضت دينى پردازد. (5) حضرت خديجه در خانه خود، از مردم گوشه گرفته و به عبادت مشغول بود و پيامبر گرامى در كوه حرا، پس از آن مدت فرمان آمد كه پيامبر به خانه بازگردد. از عالم ملكوت براى آنان غذا آوردند. سپس نور زهرا به حضرت خديجه منتقل شد. از نظر تاثير محيط، زهرا علاوه بر آنكه در دامن مادرى فداكار، با گذشت و با استقامت، و در دامن پدرى چون پيامبر گرامى پرورش يافت، محيط زندگى او محيط پر تلاطمى بود. مكه با آن مصيبتها و حوادث ناگوار، محيط پرورش او بود. در شعب ابى طالب با آن حوادثى زندگى كرد كه اميرالمومنين در نهج البلاغه آنجا را براى معاويه چنين توصيف مىكند: «شما ما را سه سال در ميان آفتاب زندانى كرديد، به طورى كه بچههاى ما از گرسنگى و تشنگى مردند، بزرگان ما پوست گذاردند، صداى آه و ناله زنها و بچهها بلند بود...» روشن استبچهاى كه در اين چنين محيطى پرورش يابد; مخصوصا اگر مربىاى چون پيامبر گرامى داشته باشد، استقامت او، صبر او و سعه صدر او زياد خواهد بود: ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست عاشقى شيوه رندان بلاكش باشد زهرا سلام الله عليها از نظر همسر و مصاحب، و از نظر اولاد صالح نيز، فوق العاده است. شوهرى چون اميرالمومنين دارد كه بيش از سيصد آيه از قرآن شريف درباره او نازل شده. (6) شوهرى كه از نظر تاريخ، قطعى است كه اسلام مرهون او است. شوهرى كه به اقرار خود اهل تسنن، عمر بيش از هفتاد مرتبه در مواقع مختلفه گفته: لولا على لهلك عمر. (7) فرزندانى چون حسن، حسين، زينب و كلثوم دارد كه اگر نبودند، قطعا اسلام نبود و به گفته امام حسين و على الاسلام السلام (8) زهرا از نظر فرزند، ام الائمه است، سر مستودع است، مادر عصاره عالم خلقت، حضرت بقية الله عجل الله تعالى فرجه الشريف است. و اما از نظر فضايل انسانيت، چه مىتوان گفت در حق كسى كه پيامبر گرامى (ص) كرارا دربارهاش فرموده است: ان الله اصطفيك و طهرك و اصطفيك على نساء العالمين. (9) | ||
بنام خداوند بخشنده مهربان
اين وصيت نامه دختر رسول خداست در حالى وصيت مى كند كه شهادت ميدهد خدائى جز خداى يگانه نيست و محمد (صلی ا...علیه و آله) بنده و رسول اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قيامت كه هيچ شكى در آن نيست فرا خواهد رسيد و ذات الهى جميع مردگان را از قبور برانگيزاند و زنده گرداند و همه را وارد محشر فرمايد.
اى على من فاطمه دختر حضرت محمد هستم خدا مرا به ازدواج تو در آورد تا در دنيا و آخرت براى تو باشم و تو از ديگران بر من سزاوارترى . على جان حنوط و غسل و كفن كردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگذار و شب مرا دفن كن و هيچ كس را اطلاع نده اينك با شما وداع ميكنم و بر فرزندانم تا روز قيامت سلام و درود ميفرستم .
از بحار الانوار جلد 43 صفحه 214
ديروز ..... امروز
ديروز الو!الو ! يا حسين . آنجا جبهه است ؟؟؟
امروز شماره مورد نظر در دسترس نمي باشد the mobile set is off .عشق بي پاسخ
ديروز خدا همراهمان بود
امروز تلفن همراه ...
ديروز پلاك ها آدرسي از بهشت ..
امروز همه آدرس ها گم .
ديروز زنده باد بسيجي ، بي حجاب محتاج نگاه ديگران است
امروز ، نگاه زاده علاقه است ، حجاب كيلو چند ؟؟
ديروز ، آهنگران / شجريان ، صداي خاطره ها
امروز ، جونيفر لوپز ، انريكو ، شكيلا
ديروز، آب و آيينه و قرآن ، خدانگهدار.
امروز ، گود نايت ، باي باي
ديروز جبهه ، جنگ ، كربلا
امروز، بزن به سيم آخر ، ديوونه شو مثله ما
ديروز كربلاي 1 ، كربلاي 2 ، كربلاي 3
امروز 50 ميليارد باد هوا ، خيالي نيست
ديروز ماشين اداره ، بيت المال
امروز ماشين اداره ، مال البيت
ديروز ، پاي مصنوعي ، دستان نا مرئي
امروز ، اعتياد ، هپاتيت ،HIV
ديروز ، نه شرقي نه غربي ...
امروز ، تئوري قرص هاي اكستازي
ديروز سلام بر چشمان شيشه اي
امروز يك ميليون جراحي بيني ، لنزهاي رنگي
ديروز آژير قرمز ، اضطراب هاي زرد ، انتظار هاي سپيد
امروز ، عشق هايي كز پي رنگي بود.... .
ديروز سفر به چزابه ، از كرخه تا راين ، بوي پيراهن يوسف
امروز " توكيو بدون توقف "
ديروز ، انبوه جانبازان شيميايي
امروز راديو فردا ، موج BBC
ديروز، غروب جمعه انتظار ..
امروز ، غروب شد باز خيالت به سرم زد
ديروز ، وضعيت زرد ، آژير قرمز ، خطر
امروز ، كمر بند هاي لاغري بي خطر
ديروز ، عشق ، ايثار ، فداكاري
امروز ، بي خيال بابا بيا پارتي
ديروز، نخل هاي افسرده ، زيتون هاي كال
امروز ،CD جشن جديد استقلال
و امروز هنوز نسيم لبخند هاي بسيجي ما را به فردا اميدوار كرده
| خدا مي خنده وقتي... | |
خدا مي خنده وقتی که یه بچه به دنیا میاد.
خدا مي خنده وقتی که یه سرباز شهید میشه.
خدا می خنده وقتی که یه توانا دست یه ناتوان رو می گیره و از زمین بلندش می کنه.
خدا می خنده وقتی که خورشید طلوع می کنه و وقتی که خورشید غروب می کنه.
خدا می خنده وقتی که بچه ها می دون و بازی و شادی می کنن.
خدا می خنده وقتی که یه مادر به صورت نوزادش لبخند میزنه.
خدا می خنده وقتی که یه پدر سر بچه هاش دست نوازش می کشه.
خدا می خنده وقتی که یه فرزند به دست پدر و مادرش بوسه میزنه.
خدا می خنده وقتی که یه دل شکسته صداش میزنه.
خدا می خنده وقتی که یه مرد مردونگی می کنه.
ولی می دونین خدا کی از همه وقت بهتر و قشنگتر می خنده؟
وقتی که يه بنده فقط و فقط بدونه خدارو داره و سعي كنه اونو راضي نگه داره .در
این هنگام خدا عجیب می خنده.عجیب!

گریه بر حضرت سید الشهدا (ع) حرارت جهنم را خاموش می کند .
کيست حسين را ياري کند؟
در غیبت کبری به جز نزدیکترین دوستان، کسی از جایگاه او اطلاع نخواهد داشت.نیز وارده شده که در غیبت کبری کسی از اقامتگاه او اطلاع ندارد، جز خدمتکاری که متصّدی امور آن سرور است.
مرحوم شیخ مفید میفرماید:
اخبار فراوانی از پیشوایان معصوم علیهمالسلام به ما رسیده که برای قائم عجلالله تعالیفرجه دو غیبت است که یکی طولانیتر از دیگری است. در غیبت کوتاه،خواصّ شیعه از جایگاه او آگاهند، ولی در غیبت طولانی او، مردم از اقامتگاه اوبیخبر خواهند بود، به جز دوستان مورد اعتماد که متصدّی خدمتگزاری آن حضرت هستند.
آنچه مسلّم و تردیدناپذیر است این که آن حضرت همه ساله در مراسم حجّ شرکت میکندو خانه خدا را زیارت میکند، ولی انبوه حجگزاران او را نمیبینند و اگر بینند نمیشناسند. از این رهگذر در طول غیبت آن خورشید جهان تاب، دلباختگان کوی او به حج خانه خدا روی آورده، در مراسم حج به جستجوی او میپردازند، و چه بسیار نیک بختانی که توفیق تشرّف و به پیشگاه آن کعبه مقصود و قلبه موعود را در کنار خانه خدا یافتهاند.لیکن در غیر ایام حج، دلیل قاطعی بر اقامت آن بزرگوار در مکان معیّنی نداریم. فقط اشارات و کنایاتی در برخی از احادیث وارد شده که بخشی از آنها را یادآور میشویم.
۱-سرزمینهای دور دست:
در توقیع شریفی که در سال۴۱۰هجری از ناحیه مقدسه برای شیخ مفید صادر شده است؛ حضرت بقیةالله عجلالله تعالی فرجه چنین مرقوم فرمودهاند:
اگر چه ما در سرزمین دوردستی سکنی گزیدهایم که از جایگاه ستمگران بدوریم – زیرا خداوند مصلحت ما و شیعیان مؤمن ما را در این دیده که تا حکومت دنیا در دست تبهکاران است در این نقطه دور دست مسکن نمائیم- ولی از اخبار شما آگاهیم و هرگز چیزی از شما بر ما پوشیده نمیماند و میدانیم که چه گرفتاری و پریشانی به شمار رسیده است...
۲-مدینه طیّبه:
هنگامیکه از امام حسن عسگری علیهالسلام پرسیدند:اگرحادثهای بر شما روی داد از فرزند بزرگوار شما کجا سراغ بگیریم؛ حضرت فرمود: در مدینه.
امام صادقعلیهالسلام نیز بههنگام بحث از غیبت کبری میفرماید: وه چه جایگاه خوبی است مدینه.
۳-کوه رضوی:
امام صادقعلیهالسلام از کوه رضوی یاد میکند و میفرماید:
از هر درخت میوه در آن هست و چه پناهگاه خوبی است برای شخص خائف.وه چه پناهگاه خوبی!... صاحب این امر را در آن دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی.
۴-جابلقا و جابلسا:
مرحوم نوری مینویسد:
اخبار بسیاری هست که از نظر معنی متواترند، و دلالت دارند بر اینکه در شرق و غرب جهان دو شهر بهنامهای جابلقا و جابلسا وجود دارند که اهل آنها از انصار حضرت ولیعصر عجلالله تعالیفرجه هستند و در محضر آن حضرت خروج میکنند.
۵- بیتالحمد:
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
برای صاحب این امر خانهای است که به آن بیت الحمد گفته میشود. در آن خانه چراغی است که از روز ولادت آن حضرت روشن است و این چراغ تا روزی که آن حضرت با شمشیر قیام کند خاموش نمیشود.
۶-جزایر مبارکه:
داستان مفصّل و معروف انباری حکایت از آن دارد که شخص محترمی در مجلسی عونالدین وزیر اظهار داشت که من به سال ۶۲۲هجری از زادگاه خود همراه یک کاروان تجارتی به سرزمین بربر رفتیم و از آنجا سفر دریائی خود را آغازکردیم. سرانجام به جزیرههائی رسیدیم که همسفران و حتی ناخدای کشتی برای نخستین باربه آن جزیرهها رسیده بودند. اسامی آن جزایر عبارت بود از: مبارکه، زاهره، صافیه، ظلوم و عناطیس که ساکنان آنها همگی از شیعیان بودند و بر آنهاپنج نفر از اولاد حضرت صاحبالزمانعجلالله تعالیفرجه به نامهای طاهر، قاسم، ابراهیم، عبدالرحمن و هاشم حکومت میکردند.
آنگاه بطور مفصّل از اخلاق و رفتار نیکوی آنها و از صفا و زیبائی بینظیر آنجاسخن گفته است.پس از پایان یافتن سخنان وی، وزیر ناصبی از یکایک حاضران تعهدّ گرفته که این داستان را هرگز نقل نکنند، و آنها تا روزی که آن وزیر زنده بود آنرا مخفی نگه داشتهاند.

غدیر در قرآن 1
آیهی تبلیغ؛ سورهی مائده، آیه ی 67
«یا ایها الرسول! بلّغ ما انزل الیک من ربّک، و ان لم تفعل، فما بلّغت رسالته، و الله یعصمک من النّاس...».
«ای فرستاده! برسان آنچه را از پروردگارت به تو نازل شده، و اگر نکنی پیامش را نرساندهای، و خدا نگه میداردت از گزند مردم...».
پیش از ظهر روز هجده ذی حجهی سال دهم هجری، آنَک که پیامبر (ص) به غدیر رسید. پنج ساعت از روز گذشته بود که جبریل این آیت ربانی را آورد و گفت: «ای محمد! خداوند سلام میرساندت و میگویدت: «ای فرستاده! برسان آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده» دربارهی علی «و اگر نکردی، پیامش را نرسانده ای...». حاجیان که یکصد هزار یا بیشتر بودند، جلو دارانشان نزدیک جُحفه بودند، جبریل فرمودش تا پیش رفتگانشان را برگرداند و پسماندگانشان را در آن جا نگهدارد و علی را به راهنمایی مردم بگمارد و آنچه را خداوند دربارهی او نازل کرده به آنان برساند، و آگاهش کرد که خداوند او را از گزند مردم نگه میدارد.
شأن نزول آیه ی تبلیغ در احادیث اهل سنت:
ابو جعفر محمد پسر جریر طبری (م 310هـ) در کتاب الولایة به سندش از زید پسر ارقم میگوید: «چون پیامبر(ص) در بازگشت از حجة الوداع به غدیر خُم رسید، ظهر هنگام بود و هوا بسیار گرم.
دستور داد تا زیر درختان کهن سال را بروبند و جاروب کردند.
ندای نماز جماعت داد؛ گرد آمدیم.
خطبه خواند و فرود: «خداوند بر من نازل کرد که: «آنچه را بر تو از پروردگارت نازل شده برسان، اگر نکردی پیامش را نرسانده ای و خدا از گزند مردم نگه میداردت».
جبریل از سوی پروردگارم مرا فرمود که در این جایگاه برخیزم و سیاه و سفید را آگاه سازم که علی بن ابی طالب، برادرم و وصیام و جانشینم و راهبر پس از من است.
از جبریل خواستم که پروردگارم مرا از این مهم معاف کند چرا که میدانستم پذیرندگانِ این مهم اندکند و آزار دهندگان و سرزنشگرانم بسیار، چرا که علی هماره همراهم بوده و من هماره با او بودهام، تا آنجا که مرا "گوشی" نام نهادند [این نامی بود كه مشركان و كفر برای دستاندازی پیامبر بر او گذاشته بودند چون او را زود باور میدانستند] و خداوند فرمود «و از آنان کسانی هستند که پیامبر را میآزارند و میگویند او زود باور است، بگو زود باور برایتان بهتر است...»(1) اگر میخواهی، نامشان برم و نشانشان دهم ، ولی با پوشاندنشان لطف کردم.
لذا خداوند راضی نشد مگر به رساندن پیامش در بارهی علی.
پس بدانید ای مردم! که خداوند او را برای شما ولی و امام گماشت، و طاعت او را بر هر یک واجب ساخت، فرمان او جاری و سخن او روا، هر که نسازدش ملعون است و هر که سازدش مرحوم، بشنوید و فرمان برید که خداوند مولای شماست، و علی امام شما، سپس امامت در فرزندانم از نسل اوست تا رستخیز، حلالی نیست جز آنچه را خدا و فرستادهاش حلال کردهاند و حرامی نیست جز آنچه را خدا و فرستادهاش حرام کرده اند. دانشی نیست مگر که خداوند آن را در من گرد آورد و من به علی منتقل کردهام، پس از او ره گم نکنید و از او دست برندارید، اوست کسی که به حق ره نماید و به حق عمل کند، هر که او را انکار کند خدا هرگز توبهاش را نپذیرد و هرگز او را نیامرزد و بر خداست که حتماً چنان کند و کیفر دهدش کیفری سخت و جاودانه.
علی پس از من تا آنَک که روزی فرو آید و خلقی باقی باشد برترین مردم است، هر که نسازدش ملعون است، سخنم سخن جبریل است و سخن جبریل سخن خداوند، پس هر کسی بنگرد برای فردا چه پیش هشته. محکمات قرآن را دریابید و متشابهات آن را پی نگیرید، که هرگز آن را برایتان تفسیر نکند جز این کسی که من دستش را گرفتهام و بازویش را چسبیدهام.
آگاهتان میکنم که: هر که را مولای اویم این علی مولای اوست، ولایت او از سوی خداست که بر من نازل فرمود.
هان که ادا کردم، هان که رساندم، هان که شنواندم، هان که روشن ساختم.
پس از من رهبری مؤمنان بر هیچ کس جز او روا نیست».
سپس علی را بالا کشید تا آنجا که پای علی به زانوی پیامبر(ص) رسید و فرمود: «ای مردم! این برادرم، وصیام و در بردارندهی دانشم و جانشینم بر هر که به من ایمان آورده، و بر تفسیر کتاب پروردگارم»
و بنا به روایتی: «خدایای! دوست بدار هر که را دوست داردَش و دشمن باش هر که را دشمنی ورزدش و نفرین کن هر که را انکار کندش و خشم کن بر هر که حقش را انکار نماید.
خدای! به هنگام بیان این سخنان دربارهی علی، نازل فرمودی که: «امروز دینتان را برایتان کامل کردم» به امامت علی، پس هر که به او اقتدا نکند و به کسانی از فرزندانم که از نسل اویند تا رستخیز، آنان که کردههاشان تباه شود و جاودانه در دوزخند...».

یا فاطمه معصومه (س)
ذکر لبم ماه شبم یا فاطمه معصومه
گوهر ما کوثر ما یا فاطمه معصومه
شده ام چون گدا یا رب سر خوان تو مهمان
که مگر بر محبانت بنمایی تو احسان
گوهر ما کوثر ما یا فاطمه معصومه
ذکر لبم ماه شبم یا فاطمه معصومه
حرمت کعبه دلها حرمت فاطمیون
به هوای تو مرغ دل کنم از سینه بیرون
قبله جان روح و روان یا فاطمه معصومه
ذکر لبم ماه شبم یا فاطمه معصومه
۱-دعا براى فرج امام زمان(عج)وظیفه و تكلیفى است كه در عصر غیبت در روایات بسیارى بر آن تأكیدشده است. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام بر چنین دعایى امر فرمودهاند، حضرت ولى عصر(عج)نیز نه تنها شیعیان خود را به دعا كردن براى تعجیل فرج فرمان داده، بلكه كثرت دعا را از آنان خواستهاند.
2- در برخى روایات، دعا براى فرج وسیلهاى براى نجات از هلاكت به شمار آمده است.امام حسن عسكرى علیه السلام مىفرماید:
به خدا، فرزندم مهدى را غیبتى است كه در آن هیچ كس از هلاكت نجات نمىیابد، مگر كسى كه خداى (عزوجل) او را بر اعتقاد نسبت به امامتش ثابت قدم بدارد و او را در دعا براى تعجیل فرجش توفیق عنایت فرماید.
در پایان باید گفت:وقتى كه انتظار فرج والاترین نوع عبادت به شمار مىآید، دعا براى فرج نیز زیباترین جلوه انتظار به حساب مىآید و اصل دعا گرامىترین و محبوبترین چیزها در نزد خداست و تأثیر آن در تغییر دادن تقدیر است. چنان كه در روایات پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله آمده است:
"أكْثِر مِنَ الدُّعاء فَإنَّ الدُعاءَ یَردّ الْقَضاءَ"؛زیاد دعا كن، زیرا دعا قضاى الهى را باز مىگرداند.
جمعه ها صبح و شب ندارند و همه عصرند. گفتم تا جمعه ديگر چند آدينه مانده است؟! گفت: يك يا
زهراى ديگر، گفتم: زهرا را تو مى شناسى؟! گفت: همان نيست كه شب هاى جمعه و صبح جمعه پرده
خوان خون است و دستى بر پهلوى شكسته دارد، گفت: و همانى نيست كه كبوتران فرج را در غروب
جمعه يك به يك بر بام انتقام مى نشاند؟! من ميان حضور و ظهور تو سرگردانم و حيران، نمى دانم از تو
كدام را بخواهم، اگر حضور را بخواهم، ترس آن دارم كه چشمانم لياقت ديدن تو را نداشته باشد و اگر
ظهور را خواهم، نه، نمى توانم ظهور را بخواهم، چون خود نيز مى خواهى ظهور كنى امّا وقتى تنها و
غريبى چگونه ظهور كنى؟ وقتى يار و ياورى ندارى چگونه ظهور كنى؟ آخر همه اين ها كه مى خواهند و
مى گويند كه يار و ياور تو هستند، انسان هاى جدا خورده از رنگ هستند.