به گزارشی از بانک جهانی توجه کنید:

(( جهانی که ما در ان زندگی می کنیم انقدر ثروتمند است که بیش از 31 ترلیون دلار در سال درامد دارد.در این جهان متوسط درامد افراد در بعضی از کشورها بیش از 40000 دلار در سال است.در حالی که 8/2 میلیارد نفر - که بیش از نیمی از مردم کشورهای درحال توسعه اند - با درامدی کمتر از 700 دلار در سال زندگی می کنند.از این تعداد 2/1 میلیارد نفر درامدی کمتر از 1 دلار در روز دارند.

در نتیجه ی چنین شرایطی در کشورهای در حال توسعه روزانه 33000کودک می میرند و در هر دقیقه بیش از یک زن در زمان وضع حمل جان خود را از دست می دهد.فقر موجب شده تا 100 میلیون کودک نتوانند به مدرسه بروند.))

این گزارشی است که بانک جهانی از توزیع ثروت در جهان در سال 2004 داده است.از این گزارش چه نتیجه ای می توان گرفت؟؟؟...

اللهم عجل لولیک الفرج

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم دی ۱۳۸۷ساعت 19:40  توسط سرباز سایبری  | 
با سلام خدمت تمام دوستان عزیز و منتظران واقعی امام زمان(عج)

به اطلاع کلیه دوستان میرسانیم که از این به بعد در این وبلاگ به سوالات دینی شما پاسخ داده می گردد.پاسخ سوالات شما از طرف بزرگترین روحانیون مشهد ( ایت الله رضا زاده رئیس سابق دانشگاه علوم رضوی,ایت الله عباسی قاضی ارشد دادگاه قضایی مشهد,ایت الله پویا نماینده ایران در کشورهای اروپایی و ..... ) ارائه میگردد.

پاسخ سوالات پس از مدتی در همین وبلاگ قرار می گیرد.در صورتی که مایل به دریافت پاسخ به صورت خصوصی هستید حتما ایمیل خود را ذکر کنید .

+ نوشته شده در  چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۸۷ساعت 15:3  توسط سرباز سایبری  | 

در جمع و تدوین قرآن‌کریم و در عصر نزول آن‌، مسلمانان در دو زمینة "حفظ" و "کتابت‌" قرآن همة توان و امکانات خویش را به کار گرفتند. پیامبر9 یاران خود را به حفظ آیات و سوره‌ها تشویق می‌نمود، این چنین بود که مسلمانان عرب‌، قدرت حافظة خویش را به کار گرفتند و سینه‌ها و قلب‌های خود را جایگاه آیات نورانی قرآن کردند. با ضرورت نگارش این آیات و با توجّه به این که اعتماد بر حفظ قرآن در حافظه‌ها نمی‌توانست موجب اطمینان خاطر از صیانت قرآن شود، از این رو گرچه در عصر نزول‌، آنان که سواد خواندن و نوشتن داشتند بسیار اندک بودند، امّا پیامبراکرم‌به خاطر اهتمام خاص برای نوشتن قرآن‌، از کسانی که نوشتن می‌دانستند افرادی را برگزیدند تا با دقت به ثبت و ضبط آیات اقدام نمایند و هرگاه آیاتی از قرآن نازل می‌شد، نویسندگان وحی را فرا خوانده‌، آنان را دستور به نوشتن وحی می‌فرمود، این گروه به "کتّاب وحی‌" معروف بودند که شمار آنان را بعضی بین 23 تا 43 نفر نقل کرده‌اند که امیرالمؤمنین‌علی‌نیز از جملة این افراد بودند.
درس نخواندن غیر از بی‌سواد بودن است‌; هیچ مانعی ندارد پیامبراکرم‌به تعلیم الهی‌، "خواندن‌" یا "خواندن و نوشتن‌" را بداند، بی آن که نزد انسانی فرا گرفته باشد. پیامبر9 شهر علم بودند.(ر.ک‌: درسنامة علوم قرآنی‌، جوان آراسته‌، ص 141 ـ 150، دفتر تبلیغات اسلامی / علوم قرآن‌، محمدهادی معرفت‌، ص 42، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید.)
بنابراین‌، نمی‌توان گفت که پیامبر9 خواندن و نوشتن بلد نبود بلکه می‌توان گفت که آن حضرت نمی‌خواند و نمی‌نوشت یعنی بین این که شخصی کاری را بلد نباشد و این که بلد باشد ولی به دلایلی انجام ندهد فرق است مثلاً یک مرجع تقلید ممکن است رانندگی یا موتور سواری بلد باشد ولی به خاطر مصالحی رانندگی و موتورسواری نکند.
درباره پیامبر9 نیز چنین است که آن حضرت نمی‌خواند نه اینکه نمی‌توانست بخواند و نخواندن و ننوشتن پیامبر هم بدین علت بود که افراد شکاک و کسانی که شایعه پراکنی می‌کنند نتوانند مردم را به شک و تردید بیندازند و بگویند این مطالب وحی را پیامبر از کلام معلم ـ که به او درس داده ـ آموخته است‌. خداوند در این باره می‌فرماید: "وَ مَا کُنت‌َ تَتْلُوا مِن قَبْلِه‌ِ مِن کِتَـَب‌ٍ وَ لاَ تَخُطُّه‌ُ بِیَمِینِکَ إِذًا لآ رْتَاب‌َ الْمُبْطِـلُون‌;(عنکبوت‌، 48) تو پیش از این (قبل از نزول قرآن‌) هیچ نوشته‌ای را نمی‌خواندی و آن را به دست خودت نمی‌نوشتی که اگر چنین بود (می‌خواندی و می‌نوشتی‌) باطل اندیشان به شک می‌افتادند".
در روایات اسلامی هم نقل شده‌: پیامبراکرم‌می‌توانست بخواند و یا هم توانایی خواندن و نوشتن را داشت‌; ولی برای این‌که برای دعوت او، کوچکترین تردید نماند، از این توانایی استفاده نمی‌کرد.(ر.ک‌: تفسیر برهان‌، علامه بحرانی‌، ج 4، ص 332، ذیل آیات سوره جمعه / طبقات ابن‌سعد، ج 3، ص 148.)

+ نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم آذر ۱۳۸۷ساعت 19:53  توسط سرباز سایبری  | 
حضرت معصومه عليهاالسلام

مقدس بودن پاره‌اي از مكان‌ها به پاس بعضي از ارزش‌هاي الهي، موضوعي است كه قرآن كريم، به آن اشاره مي‌نمايد و برخي آيات بيانگر اين حقيقت است:

«لا اُقْسِمُ بِهذَاالْبَلَدِ»(1)؛ «وَ طُورِ سينين وَ هذَا الْبَلَدِ الاَمين»(2)؛ «مُبوّءَ صِدْقٍ»(3)؛ «الاَرضُ الّتِي بارَكْنا فيِها»(4)؛ «اَلْوادِ الاَيْمَنِ فيِ البُقعَةِ الْمُبارَكَةِ»(5) و «بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ.»(6)

به راستي چرا قطعه‌اي از خاك، «مبوء صدق» و مورد ستايش قرار مي گيرد؛ كوهي به چنان قداستي مي‌رسد كه خداوند به آن سوگند ياد مي‌كند؛ بلد طيّب و پاكيزه، بقعه مبارك و پربركت و تزيين شهري مانند مكّه به آن همه مجد و عظمت؟! اين همه تقديس و اكرام، پاسداشت چه منزلتي است؟ جز آن است كه فروغ الهي بر آن قطعه از زمين تجلّي كرده و آن را آسماني ساخته است؟

كوهي، مشرق تابش انوار حق مي گردد و خداوند موسي عليه السلام را در پرتو رسالت آسماني، لباس پيامبري مي‌پوشاند و آن كوه، قداستي جاودانه مي‌يابد.

بقعه‌اي در اين پرتو، نورباران مي‌گردد و كليمي در اين مقام به نور مي‌نشيند. نور افشاني خداوند، اين بقعه و اين سرزمين را مبارك و مقدس گردانيده و آن را مانند ستاره‌اي نزد ملكوتيان فروزان ساخته و در مقامي ديگر كعبه و پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مورد تقديس و حرمت الهي گرديده است و... .

به هر روي، اين قداست‌ها در پرتو حقايق ملكوتي است و وجود اين جلوه‌هاي عرشي اين مكان‌ها را مقدس ساخته است.

از اين رو «شرف المكان بالمكين» ريشه وحياني دارد. شرف آفريني الهي است كه بعضي از مكان‌ها را - مانند پاره‌اي از زمان‌ها - به پاس وقوع بعضي از حوادث لباس تقدّس مي‌پوشاند و الا بديهي است كه طيبعت زمان و مكان يكسان است. اجزاي اين دو، يكسان است؛ همانگونه كه قطعه‌اي از زمان، ظرف نزول قرآن و فرشتگان مي‌شود و «ليله مباركه» شكل مي‌گيرد، مكان نيز افقي تابان از حقايق آسماني شده و مورد تقديس الهي مي‌گردد.

البته دليل اين كه چرا اين قطعه از زمان، ظرف اين مظروف آسماني شد يا چرا اين قطعه از زمين به چنين شرفي نايل گرديد بر ما پوشيده است.

در ادامه بخوانید...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه یازدهم آبان ۱۳۸۷ساعت 15:32  توسط سرباز سایبری  | 

قالَ عَلیٌ «عَلَیهِ السَّلام »

یَعطِفُ الهَوی عَلَی الهُدی اِذا عَطَفُوا الهُدی عَلَی الهَوی وَ یَعطِفُ الرَّایَ عَلَی القُرآنِ اِذا عَطَفُوا القَرآنَ عَلَی الرَّایِ .

 

علی (ع) فرمود :

 هنگامی که مردم هدایت را تحت الشعاع هوای نفس خود قرار دهند (مهدی –عج) خواسته های نفسانی را تحت الشعاع هدایت قرار می دهد و هنگامی که مردم قرآن را بر اساس رای و خواسته های خود تفسیر کنند (مهدی –عج) آراء و نظریات را پیرو قرآن قرار می دهد .

 

نهج البلاغه ، خطبه 138

+ نوشته شده در  شنبه سیزدهم مهر ۱۳۸۷ساعت 16:38  توسط سرباز سایبری  | 
داشتم با خودم فکر می کردم که چرا غیبت باید اینقدر طولانی باشه ..... یاد اون حدیثی افتادم که اعمال ما شیعیان رو عامل تاخیر فرج امام مهدی عنوان می کنه .... دو شب ژیش این ابیات را بر اساس این ذهنیت سرودم ...... 

دانی چرا جدائیم از یاوران مهدی ؟     

                                     دانی چرا بماندیم از پیروان مهدی ؟

دانی چرا نباشد عشقش به قلب خیره       

                                    دانی چرا رهائیم از راهیان مهدی ؟

هر صبح و شب به ناله گوئیم ای خدایا

                                    آخر چرا نبینیم نور جمال مهدی ؟ 

ما در درون دلها ، دشمن به عدل و دادیم   

                                آخر چگونه خواهیم دوران عدل مهدی؟

ما تشنه تقلب ، تزویر و آب و رنگیم     

                                آخر چگونه گردیم از حامیان مهدی ؟

عادت شده به مردم ، سختی به جان مظلوم 

                              آخر چگونه گردیم از مخلصان مهدی ؟

فرهنگ غیرت و عشق رفته است از دل ما

                               آیا دگر رهائیم از راه پاک  مهدی ؟

تقوی شده به نام و اخلاص در زبانها

                               دیگر چگونه گردیم از زائران مهدی ؟ 

مستی شهوت و زور برده است غیرت ما

                                آخر چگونه برپا گردد قیام مهدی ؟

بس قلبها سیاه و بس چشمها به رنگ است

                               این چشمها نبیند دیگر جمال مهدی

این دستها دگر نیست در کار خیر و نیکی  

                                دست خدا نباشد با دشمنان مهدی

در اندرونی خود مشتاق ربط و بندیم

                                آخر چگونه گردیم از عاشقان  مهدی ؟

این قلبها به عشق شهرت ز شوق لرزد

                             قلب سیه نباشد چون جلوه گاه مهدی 

از آه و اشک مظلوم دیگر دلی نلرزد

                            این دل چگونه باشد اندر سپاه مهدی ؟

چشمان ما به دنیا مفتون و خیره گشته

                            این چشمها نباشد چشم انتظار  مهدی

ما در طریق عشقش صد خار و خش فشاندیم

                            آخر چگونه افتد بر ما نگاه مهدی ؟

مهدی به کرده هایم هر شب نظاره کرده

                           این کرده ها نباشد اندر رضای مهدی

نامش شده شفا و حلال مشکلاتم

                            در فکر من نیاید امدادهای مهدی

ای خالق دوگیتی برگیر پرده ها را

                            تا من به چشم بینم رخسار ماه مهدی

بنما عنایتی تا گردیم پاک و آزاد

                             غرق سرور گردیم با انقلاب مهدی

زهرا فراهانی – 24 خرداد 1387

+ نوشته شده در  شنبه سیزدهم مهر ۱۳۸۷ساعت 16:33  توسط سرباز سایبری  | 
همانا فرزند را بر پدر و پدر را بر فرزند حقی است.حق پدر بر فرزند این است که فرزند در همه چیز جز نافرمانی خدا از پدر اطاعت کند.و حق فرزند بر پدر ان است که نام نیکو بر فرزند نهد.خوب تربیتش کند و او را قران بیاموزد.

بر گرفته از نهج البلاغه

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۸۷ساعت 17:24  توسط سرباز سایبری  | 
لیست سایتهای مراجع تقلید...


دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای

اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای

موسسه‌تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

آیت الله مکارم شیرازی

آیت الله مصباح یزدی

آیت الله صانعی

آیت الله سیستانی

آیت الله فاضل لنکرانی

آیت الله صافی

آیت الله موسوی اردبیلی

آیت الله نوری همدانی

شیخ حسین انصاریان

علامه حسن زاده آملی

آیت الله جوادی آملی

آیه الله ابراهیم امینی

علامه بهلول

استاد شهید مطهری

امام موسی صدر

سید محمدباقر حکیم

درسهایی از قرآن (قرائتی)

آیت الله مظاهری

آیت الله بهجت

آیت الله بهجت

حاج آقا اصغر طاهرزاده

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۸۷ساعت 17:23  توسط سرباز سایبری  | 
به سوی ظهور

اذان جمکران شوری به پا کرد            دلم را از غم عالم جدا کرد
صبا را گشته بودم محرم راز              مرا با رمز غیبت اشنا کرد
     بخوان در دل تمنای فرج را               بگو شاید نگاهی هم به ما کرد
   چو یعقوب از غم یوسف بنالید               به بوی جامه اش او را شفا کرد
نباشد گل به بستان در زمستان            گل نرگس به هر باغی وفا کرد
ببینیم در جهان عدل علی را               اگر امد حکومت را به پا کرد
اگر ابری بییاید روی خورشید             مشو نومید وباید بس دعا کرد
خدا یا عمر من را طاقتی بخش            که بینم غیبت کبری رها کرد

 

+ نوشته شده در  شنبه پنجم مرداد ۱۳۸۷ساعت 18:24  توسط سرباز سایبری  | 
امام ششم شیعیان (ع) می فرمایند :

انکه به ما ایمان اورد و سخن ما را تصدیق نماید و منتظر امر فرج ما باشد همچون کسی است که زیر پرچم قائم (عج) ما به شهادت برسد.

(بحار الانوار,ج52,ص122)

+ نوشته شده در  دوشنبه سی و یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 9:16  توسط سرباز سایبری  |