امام پنجم شیعیان (ع) فرمودند :

از انچه پروردگار به حضرت موسی (ع) وحی کرد این است ک فرمود : دروغ می گوید کسی که فکر می کند مرا دوست می دارد و زمانی کهه تاریکی شب فرا می رسد از من غافل شده و می خوابد.ای پسر عمران اگر مشاهده کنی کسانی را که در دل شب به خاطر من از خواب بر می خیزند در حالی که من حقیقت خود را برای انان نشان داده ام و با من سخن می گویند از روی حضور ( گویا مرا می بیند ) هر چند من عزیزتر از انم که نزد کسی حضور حسی و مادی یابم.ای پسر عمران ببخش برای من از دیده ات اشک و از دلت خشوع و از بدنت خضوع و انگاه در تاریکی شب مرا بخوان ک خدایت را نزدیک و پاسخگو خواهی یافت.

( ارشالد القلوب , ص183 )

+ نوشته شده در  دوشنبه سی و یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 9:15  توسط سرباز سایبری  | 
   غروب عمر شب انتظار نزدیک است

                                                                   طلوع مشرقی آن سوار نزدیکست

                      دلم قرار نمی گیرد از تلاطم عشق

                                                                   مگو برای چه، وقت قرار نزدیک است

 

                   

 گفت‌وگو با علامه سيدمحمدحسين طباطبايي

اشاره:
متن حاضر حاصل پرسش و پاسخ‌هايي است كه در زمينة مباحث مختلف مرتبط با موضوع مهدويت، با علامة سيد محمدحسين طباطبايي(ره) صورت گرفته و در كتاب در محضر علامه طباطبايي بوسیله آقای دلشاد تهرانی گرد آمده است.

*اعتقاد به امام غائب چه اثري در تفكر فلسفي و اخلاقي و بالاخره، تمام زندگاني معنوي انسان دارد؟
*در توقيع شريف حضرت ولي‏عصر(عج) آمده است: من كان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً لهواه، مطيعاً لأمر مولاه؛ فللعوام أن يقلّدوه؛ هر كدام از فقها كه نفس خويشتن را نگاه دارد، و حافظ دينش باشد، و با هوا و هوس خود مخالفت كند، و از فرمان مولايش اطاعت كند، بر عموم مردم واجب است كه از او تقليد كنند. منظور از صائناً لنفسه، حافظاً لدينه در اين حديث و فرق آن دو چيست؟

*صدقه دادن از طرف امام زمان(ع) چگونه است؟
*راه رسيدن به امام زمان(ع) چيست؟
*آيا در قرآن كريم آيه‏اي در رابطه با رجعت وجود دارد؟
*آيا روايتي كه مي‏گويد: همه در زمان حضرت مهدي(ع) مسلمان مي‏شوند درست است؟
* درباره ظهور حضرت ولي‏عصر(ع) در روايت آمده است: لايظهر إلاّ و يظهر الفساد؛ ظهور نمي‏كند مگر اينكه فساد آشكار گردد. همچنين در احاديث متعدد آمده است: يملأ الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً،4 بعد از اينكه زمين از ظلم پر مي‏گردد، آن را با قسط و داد پر مي‏كند. آيا از اين‏گونه روايات استفاده نمي‏شود كه نبايد با فساد و ظلم و جور مبارزه نمود، تا زمينه ظهور حضرتش فراهم گردد؟
*آيا روايتي كه مي‏گويد: همه در زمان حضرت مهدي(ع) مسلمان مي‏شوند درست است؟
*آيا در قرآن كريم آيه‏اي در رابطه با رجعت وجود دارد؟
* مقصود از دو تعبير اياب و رجعت كه در زيارت جامعه مي‏فرمايد: مؤمنّ بايابكم، مصدّقّ برجعتكم؛ به بازگشت شما ايمان دارم، و رجعت شما را تصديق مي‏نمايم. چيست؟
* بعد از مرگ و انتقال به عالم برزخ، بازگشت به دنيا و ماده چگونه ممكن است؟ و اخبار رجعت را چگونه مي‏شود تصديق كرد؟

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و سوم تیر ۱۳۸۷ساعت 10:26  توسط سرباز سایبری  | 
ماه رجب هفتمین ماه از ماههای قمری، ماهی بسیار شریف و از ماههای حرام است. رجب نام نهری است در بهشت که از عسل شیرین‌تر و از شیر سفیدتر است و هر کس در این ماه روزه دارد، از آن نهر آب می نوشد. به ماه رجب، رحب الأصب، یعنی ماه ریزش رحمت خداوند بر مردم نیز می‌گویند.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«ماه رجب برای امت من «ماه استغفار» است. رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است. کسی که یک روز از ماه رجب را روزه گیرد، مستوجب خشنودی خداوند گردد، غضب الهی از او دور می‌گردد و دری از درهای جهنم به روی او بسته می‌شود.»

در حدیث دیگری آمده است که هر کس سه روز آن را روزه دارد بهشت بر او واجب گردد.
در ماه رجب دعاها و اعمال خاصی وارد است که مهمترین آنها « اعمال ایام البیض » (13 تا 15 ماه) و اعمال ام داوود و برنامه اعتکاف است.
این اعمال در کتاب شریف مفاتیح الجنان محدث قمی گردآوری شده است.
حوادث تاریخی و مذهبی بسیاری در ماه رجب روی داده است که در زیر به آن اشاره می‌شود:
ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام در سال 57، امام محمد تقی علیه السلام در سال 195، میلاد امام علی علیه السلام در کعبه، مبعث پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام در سال 182 و شهادت امام علی النقی علیه السلام در سال 254، وفات ابراهیم فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سال دهم هجرت، وفات ابوطالب علیه السلام در سال دهم بعثت، رحلت حضرت زینب (بنا به نقلی) و درگذشت ابن سکیت، در سال 244 قمری.

منابع :
هدایه الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص 97؛ مفاتیح الجنان، ص 240
+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 13:37  توسط سرباز سایبری  | 
یكى از مهمترین و لازم‎ترین امور زندگى یك مؤمن ارتباط برقرار كردن با خدا از طریق دعا و نیایش است در زندگى اولیاء خدا دعا جایگاه اساسى و ویژه دارد و بخش مهمى از بهترین اوقات آنها اختصاص به دعا و نیایش دارد.

یكى از مسائل دعا رعایت آداب دعا از جمله زمان دعا است. اولیاء خدا مترصد اوقات بودند و بهترین زمان‎ها را براى دعا انتخاب مى‏نمودند در اینجا به روایتى مى‏پردازیم كه یكى از اوقات مناسب براى دعا را فاطمه زهرا علیهاالسلام به ما در قول و عمل معرفى مى‏كنند.

قالت فاطمة الزهرا علیهاالسلام:

سَمِعتُ النَّبىُ صلى الله علیه و آله، انَّ فِى الجُمعةِ لِساعةِ لا یَراقبها رَجل مُسلم یَسال الله عَزّ و جَلّ فیها خیراَ الا اِعطاهُ ایاهُ قالت فقلتُ: یا رسول‏ الله اى ساعة هى؟ قال اِذا تَدلى نِصف عین الشمس لِلغروبِ قال و كانت فاطمة علیهاالسلام تقول لِغلامُها: اَصعد عَلى الضرابِ فاذا رایتُ نِصفَ عینَ الشمس قد تدّلى لِلغروبِ فاعلمنى حتى ادعو. (1)

فاطمه زهرا علیهاالسلام مى‏فرماید: از پیامبر صلى الله علیه و آله شنیدم، در روز جمعه ساعتى است كه هیچ مسلمانى مراقب آن نبوده كه حاجت خیرى از خداى عزوجل بخواهد مگر آن كه حاجت او را برآورده ساخته است. فاطمه علیهاالسلام مى‏گوید عرض كردم یا رسول ‏الله آن چه ساعتى است؟ فرمود: آن هنگامى است كه نصف قرص خورشید در موقع غروب پنهان شود. پس از آن فاطمه علیهاالسلام به غلام خود فرمود: بر فراز بام درآى و چون دیدى نصف قرص خورشید در هنگام غروب پنهان شد به من خبر ده تا دعا كنم.

 

منبع:

كوثر ولایت، ح 88، ص 51 .

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 13:35  توسط سرباز سایبری  | 
انس بن مالك مى‌گوید: روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله امر به روزه فرمود و دستور داد كسى بدون اجازه من افطار نكند .

مردم روزه گرفتند، چون غروب شد هر روزه‌دارى براى اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد .

در آن وقت مردى آمد و عرضه داشت دو دختر دارم که تاكنون افطار نكرده‌اند و از آمدن به محضر شما حیا مى‌كنند اجازه دهید هر دو افطار نمایند. حضرت جواب نداد. آن مرد گفته‌اش را تكرار كرد، حضرت پاسخ نگفت، چون بار سوم گفتارش را تكرار كرد حضرت فرمود: آنها که روزه نبودند، چگونه روزه بودند در حالی كه گوشت مردم را خورده‌اند، به خانه برو و به هر دو بگو قی (استفراغ) كنند، آن مرد به خانه رفت و دستور قی کردن داد، آن دو قی كردند در حالی كه از دهان هر یك قطعه‌اى خون لخته شده بیرون آمد، آن مرد در حال تعجب به محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و داستان را گفت، حضرت فرمود به آن كسى كه جانم در دست اوست اگر این گناه غیبت بر آنان باقى مانده بود اهل آتش بودند!!

 

منبع:

عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، حسین انصاریان، ج 10 .

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 13:34  توسط سرباز سایبری  | 

بَلَسَ، الإبلاس: الحُزن المعترض مِن شدّةِ البَأْس یُقال اَبْلَسَ، و مِنه اشتُقَّ اِبلیسُ...»1.

ریشه و مفهوم واژه ابلیس

مراد از این كلمه در قرآن مجید، موجودی است زنده، با شعور، مكلّف، نامرئی، فریبكار و... كه از امر خداوند سرپیچید و به آدم سجده نكرد، در نتیجه رانده شد و مستحق عذاب و لعن گردید. او در قرآن غالبا به نام شیطان خوانده شده است، اما این كه آیا این كلمه عَلَم شخص و نام مخصوص اوست و یا صفت است و به واسطه یأس از رحمت خدا به او ابلیس گفته شده؟ محل بحث است.

می‏توان احتمال دوم را ترجیح داد؛ زیرا همان‏طور كه از مفردات راغب نقل شد، ریشه ابلیس از «بَلَسَ» است به معنی «مأیوس شد» چنانكه در قرآن مجید درباره گنهكاران آمده است: «یَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ یُبْلِسُ المُجْرِمُونَ»2. «روزی كه قیامت برپا شود گنهكاران مأیوس شوند».

در تفسیر مجمع‏البیان آمده است: ابلیس نام غیر عربی است و گروهی گفته‏اند كه عربی است و از ابلاس مشتق است و در كتاب صحاح و قاموس، آن را عربی و از ابلاس گرفته است و در قاموس، عجمی بودن آن نیز محتمل شمرده شده است اگر -چنانكه نقل شده -ثابت شود كه اسم اصلی او «عزازیل» و كلمه ابلیس عربی است، صفت بودن آن بهتر به نظر می‏رسد، در كتاب «تفسیر صافی» از حضرت رضا علیه‏السلام نقل شده كه نام او «حارث» بوده است، ابلیس نامیده شد زیرا كه از رحمت خدا مأیوس گردید3.

آیا ابلیس از فرشتگان بود؟

حال باید پرسید: آیا او مَلَك و از فرشتگان بود یا خیر؟

در قرآن به صراحت ذكر شده كه او از جِنّ بوده آنجا كه می‏فرماید:

«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا اِلاّ اِبْلِیسَ كانَ مِنَ الجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ...»4.

«چون به فرشتگان گفتیم آدم را سجده كنید، همه سجده كردند مگر ابلیس كه از جنّیان بود و از فرمان پروردگارش بیرون شد...».

 

رانده شدن ابلیس از درگاه الهی

ابلیس كه به فرموده مولا علی علیه‏السلام، خدا را شش هزار سال عبادت كرد و باز بنا به گفته خود امام: «لا یُدری أَمِنْ سِنیِ الدنیا‌ام مِن سنی الآخرة»5.«معلوم نیست آیا از سالهای دنیا بوده یا از سالهای آخرت كه هر روز آن معادل پنجاه هزار سال دنیا است». چرا از درگاه خداوند رانده شد؟

پاسخش را نیز خود امام می‏فرمایند: «عَنْ كِبرِ ساعةٍ واحدَةٍ» «به جهت كبر و سركشی یك ساعت»6.

قرآن هم این موضوع را چنین بیان می‏فرماید:

«...قالَ أَناَ خَیْرٌ مِنهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ»7.

«ابلیس» گفت: من از او(آدم) بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گِل».

روش ابلیس در فریب بندگان خدا و راه مقابله با او

پس از آن كه ابلیس از بهشت رانده شد، به خدا عرض كرد:

«...فَبِعِزَّتِكَ لأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ* اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ المُخْلَصِینَ»8.

«به عزتت سوگند كه همه بندگانت را گمراه می‏كنم مگر آن بندگانِ مخلص تو».

طبق این آیه، خداوند از قول ابلیس می‏فرماید كه همه بندگان در معرض اِغوای شیطان هستند مگر بندگان با اخلاص.

در سوره حشر، خداوند روش ابلیس در گمراه كردن بندگان را این‏گونه بیان می‏فرماید:

«كَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلإنْسانِ اكْفُرْ فَلَمّا كَفَرَ قالَ اِنِّی بَرِی‏ءٌ مِنْكَ اِنِّی أَخافُ اللّهَ رَبَّ العالَمِینَ»9.

«همانند شیطانكه به انسان گفت كافر شو، چون كافر شد، گفت: من از تو بیزارم، من از خدا، آن پروردگار جهانیان می‏ترسم».10

یعنی شیطان، خوب كه انسان را فریب داد و او را به كفر واداشت، از او بیزاری می‏جوید.

باز در جای دیگر خداوند می‏فرماید كه تسلّط شیطان تنها بر آنهاست كه او را دوست دارند و كسانی كه بر خدای عالمیان شرك بورزند:

«إِنَّما سُلْطانُهُ عَلیَ الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ»11.

«اگر آدمی از یاد خدا سربتابد، خداوند شیطانی را بر او می‏گمارد كه همواره با اوست و قرین و همنشین با او می‏گردد».

«وَ مَنْ یَعْشُ عِنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطانا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»12.

«و هركس از یاد خدا روی‏گردان شود، شیطان را به سراغ او می‏فرستیم پس همواره قرین اوست».

چرا كه ابلیس دارای اعوان و عفریتهایی از جنّ و انس است كه هر لحظه آماده اِغوای آدمیان هستند.

در كتاب «المیزان» بنا به نقل امالی صدوق از امام صادق علیه‏السلام روایت كرده كه وقتی آیه:«وَ الَّذِینَ إذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ...»13.

«كسانی كه وقتی كار زشتی مرتكب می‏شوند و یا به خود ستم می‏كنند به یاد خدا می‏افتند و از گناهان خود استغفار می‏كنند» نازل شد، ابلیس به بالای كوهی در مكه رفت كه آن را كوه «ثویر» می‏نامند و به بلندترین آوازش عفریتهای خود را صدا زد، همه نزدش جمع شدند، پرسیدند: ای بزرگ ما مگر چه شده كه ما را نزد خود خواندی؟ گفت: این آیه نازل شده، كدام یك از شما است كه اثر آن را خنثی سازد؟ عفریتی از شیطانها برخاست و گفت: من از فلان راه آن را خنثی می‏كنم، شیطان گفت: نه این كار از تو برنمی‏آید، عفریتی 14 دیگر برخاست و مثل راهی را گفت كه اوّلی گفته بود؛ و مثل آن پاسخ را شنید. وسواس خنّاس گفت: این كار را به من واگذار، پرسید از چه راهی آن را خنثی خواهی كرد؟ گفت: به آنان وعده می‏دهم، آرزومندشان می‏كنم تا مرتكب خطا و گناه شوند وقتی در گناه واقع شدند، استغفار را از یادشان می‏برم، شیطان گفت: آری تو؛ به درد این كار می‏خوری و او را تا روز قیامت موكّل بر این مأموریت كرد15.

پس بهترین راه شیطان برای فریب انسان این است كه او را از یاد خدا دور نماید و به او وعده و وعید بدهد و توفیق استغفار كردن را از او بگیرد و بهترین راهِ آدمی هم برای فرار از وساوس او و ذُریّه‏اش این است كه همواره به یاد خدا باشد و پیوسته بگوید:

«وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ»16.«پروردگارا از وسوسه‏های شیاطین به تو پناه می‏برم».

و به قول مرحوم آیت‏الله طالقانی قدس‏سره فقط در روشنی ایمان و معارف عالیه و هدایت قرآن می‏توان عوامل و آثار و تحریكات آنها(شیاطین) را شناخت و هشیار بود و در پناه ربّ‏العالمین و «مَلِك النّاس و اِلهِ الناس» می‏توان راه نفوذ وسوسه‏ها را بست و دریچه انوار الهامات را گشود: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذكِّرُوا فَإذا هُمْ مُبْصِرُونَ»17.

«كسانی كه تقوا پیشه كنند، چون از شیطان وسوسه‏ای به آنها برسد، خدا را یاد می‏كنند و در دم بصیرت می‏یابند».

و اگر آدمی از خود غافل شود و خدا را از یاد بَرَد قرین شیطان می‏گردد... و شیطان بر او چیره می‏شود و جزء حزب او می‏گردد:«اِسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَاللّهِ اُولئِكَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الخاسِرُونَ»18.

«شیطان بر آنها چیره شده و نام خدا را از یادشان برده است، ایشان حزب شیطانند، آگاه باشید كه حزب شیطان زیان كنندگانند».

محمد باقر عارف دارابی
پاورقیها

1. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، ص 60

2.  روم: 12.

3.  قاموس قرآن، سید علی اكبر قرشی، ج1، ص 226 و 227.

4.  كهف: 50.

5.  ترجمه و شرح نهج البلاغه فیض الاسلام، ج4، ص 779.

6. همان.

7.  همان.

8.  صاد: 82

9. حشر: 16.

10.  این كلمه به صورت مفرد 70 بار و به صورت جمع(شیاطین) 18 بار در قرآن مجید آمده است، و به معنی «دور شده» و «متمرّد» می‏باشد. (قاموس قرآن، سید علی اكبر قرشی، ج4، ص 32).

11. نحل: 100.

12. زخرف: 36.

13. آل عمران: 135.

14. عفریت یعنى گردنكش وخبیث

15.  المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبائی، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج20، ص 910.

16. مؤمنون: 97.

17. اعراف: 201

18.  مجادله: 19. تفسیر پرتوی از قرآن، سید محمود طالقانی، ج1 و 2، قسمت دوم از جزء

سی‏ام، ص 315.

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 13:33  توسط سرباز سایبری  | 
عبداللَّه بن نافع بن ازرق یکی از سران فرقه خوارج بود که جزو سرسخترین دشمنان حضرت علی و خاندان وی علیهم‌السلام به شمار می‏رفت. وی ‏می‏گفت: اگر بدانم در زمین کسی هست که با من بر سر این نکته بحث کند که علی اهل نهروان را کشته و در این خصوص مرتکب ستمی نشده، هرآینه به سوی او می‏شتابم.

از او سئوال شد: اگر در میان فرزندان علی کسی باشد که این پرسش تو را پاسخ گوید چطور؟

عبداللَّه گفت: آیا مگر در میان فرزندان او دانشمندی وجود دارد؟

به وی گفته شد: این آغاز نادانی توست. آیا مگر این خاندان هیچگاه از وجود دانشمند تهی می‏ماند؟!

عبداللَّه گفت: دانشمند امروز آنان کیست؟

پاسخ گفتند: محمّد بن علی بن الحسین بن علی.

عبداللَّه به همراه تنی چند از بزرگان یاران خویش به سوی امام باقر علیه‌السلام روانه شد و به مدینه در آمد. امام نیز در پی فرزندان مهاجران و انصار فرستاد و آنان را جمع کرد. سپس خود به سوی مردم رفت، گویی پاره‏ای از ماه بود. آن‏حضرت به سخنرانی ایستاد. خدای را ستود و بر پیامبرش‏ صلی‌الله‌علیه‌وآله درود فرستاد و آنگاه فرمود:

«سپاس خدا را که ما را به نبوّت گرامی داشت و به‏دوستی خویش اختصاص داد. ای فرزندان مهاجران و انصار هر که فضیلتی از علی بن ابی‌طالب به یاد دارد، برخیزد و بگوید.»

مردم برخاستند و مناقب آن حضرت را بر شمردند. عبداللَّه گفت: من نیز این مناقب را از این مردم روایت می‏کنم، امّا من از کفر علی پس از تعیین حکمین در جنگ صفّین سخن می‏گویم.

صحبت تا آنجا ادامه یافت که به حدیث خیبر رسیدند. یعنی حدیثی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در جنگ خیبر خطاب به‏مسلمانان فرموده بود:

«هر آینه فردا پرچم را به دست مردی خواهم داد که ‏خدا و رسولش را دوست می‏دارد و خدا و رسولش هم او را دوست‏ می‏دارند. وی حمله‌کننده است نه گریزنده و باز نمی‏گردد مگر آنکه ‏خداوند فتح را بر دستان او جاری سازد.»

امام باقر علیه‌السلام به عبد الله بن نافع فرمود: در باره‏ى این حدیث چه مى‏گویى؟

گفت:حدیث درستى است اما على بعدها كافر شد و خوارج را به ناحق كشت!

امام فرمود: آیا خدا آنگاه كه على را دوست مى‏داشت، مى‏دانست كه او «خوارج‏» را مى‏كشد یا نمى‏دانست؟ اگر بگویى خدا نمى‏دانست كافر خواهى بود.

گفت: مى‏دانست.

امام فرمود: خدا او را بدان جهت كه فرمانبردار اوست، دوست مى‏داشت ‏یا به جهت نافرمانى و گناه ؟

گفت: چون فرمانبردار خدا بود، خداوند او را دوست مى‏داشت ( یعنى اگر در آینده نیز گناهكار مى‏بود، خداوند مى‏دانست و هرگز دوستدار او نمى‏بود، پس معلوم مى‏شود كشتن خوارج طاعت‏خدا بوده است)

امام فرمود: برخیز كه محكوم شدى و جوابى ندارى.

عبد الله برخاست و این آیه را تلاوت كرد:

«حتى یتبین لكم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر»

- اشاره به آنكه حقیقت چون سپیده صبح آشكار شد - و گفت: ‏«خدا بهتر مى‏داند رسالت‏خویش را در چه خاندانى قراردهد»

مدرسی، سیدمحمدتقی، کتاب هدایتگران راه نور ( زندگانی امام محمّدباقر علیه السلام)


+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 13:31  توسط سرباز سایبری  | 
تقدیم به شهدای ایرباس ایران که توسط موشک امریکای جنایتکار به شهادت رسیدند:

گفتی حقوق بشر و شلیک کردی!

مگر من بشر نبودم

دشمن

تروریست

امریکایی......

اینک منم,من!

برخاسته در قامت یک شهید

خون خواه مظلومان

خون خواه بشریت

خواهان حقوق بشر

گفتی حقوق بشر و شلیک کردی

دورغ گفتی

دروغ

تو نه به حقوق اعتقاد داری و نه به بشر

من نماد حقوق بشر خواهی توام

خوب به من نگاه کن

من شهید ایرباسم.......

+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 14:7  توسط سرباز سایبری  | 
امام هادی (ع) می فرمایند :

دنیا همانند بازاری است که عده ای در ان برای اخرت سود می برند و عده ای دیگر ضرر و خسارت متحمل می شوند.

(اعیان الشیعه , ج 2, ص39)

+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 14:3  توسط سرباز سایبری  | 

ذکر این موضوع بسیار حائز اهمیت می باشد که ایراد و نوشتن مطلب در خصوص مهدویت نباید از سر احساس و بدون پژوهش باشد که بس مخاطره انگیز و گمراه کننده است.

چه بسا مخاطب به جهت اطمینان از ماهیت موضوع به گفتار و نوشتار اعتماد کرده و دچار انحراف فکری گردد.

موضوع مهدویت یکی از باریک ترین و حساس ترین موضوعات در حوزه دین است که پرداختن به آن بدون بررسی و صرفا از روی شنیده ها و مطالعات سطحی نه تنها فایده ای نخواهد داشت بلکه امکان خطا و اشتباه را بسیار بالا می برد.

دوستداران خاندان نبوت و امامت از سر صدق در خصوص مهدویت بسیار مقالات و نثرهای ادبی نوشته اند و اشعار سروده اند ولی باید به این نکته توجه کرد چه بسا عزیزانی که با نشر مطالب بدون پژوهش موجبات بروز انحرافات اعتقادی و بدبینی ها و سو استفاده ها را فراهم کرده اند.

پرداختن به دیدار ها و کرامات حضرت ولیعصر عج یکی دیگر از مواردی است که پرمخاطره می باشد. چه علما و مراجع دینی که در طول حیات خود بارها و بارها به دیدار امام عصر عج مشرف شده اند و دم بر نیاورده اند.

ذکر کرامات آن حضرت نیز می بایست با مطالعه و از منابع موثق باشد. صرف روایت شخصی نباید موجب نشر آن گردد مخصوصا در این برهه از تاریخ که موضوع مهدویت به شدت مورد تهاجم قرار گرفته است.

با امید به ظهور آن یگانه منجی عالم امکان و اینکه با شناخت صحیح از تنها باقیمانده  نسل امامت و ولایت بتوانیم زمینه های ظهور آن حضرت را فراهم آوریم.

اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان عج

+ نوشته شده در  یکشنبه نهم تیر ۱۳۸۷ساعت 8:56  توسط سرباز سایبری  |