شناخت دین بر دو  پایه استوار است. عقل و نقل
عقل؛ عقل بشر محدود است و کلیات را درک می‌کند و پاسخگوی بسیاری از سؤال‌های انسان نیست. به عنوان مثال: عقل به ما می‌گوید به صورتی باید از نعمت دهنده تشکر کرد ولی چگونگی این شکر گذاری را بیان نمی کند.
نقل؛ نقل از قرآن و سنت تشکیل شده است. قرآن مانند قانون اساسی است و بیان امور جزیی را به سنت واگذار کرده است. مثال: در قرآن وجوب نماز و اینکه نماز انسان را از بدی و زشتی‌ها باز می‌دارد، آمده است[1] ولی چگونه انجام دادن و تعداد رکعت‌های آن را سنت و احادیث پیشوایان معصوم بیان می‌کند. در نتیجه سنت در میان منابع ما نقش ویژه‌ای دارد. حالا ببینیم مهدویت چقدر و چگونه در آن بیان شده است.
با نگاهی کلی به احادیث می‌بینیم بیش از پنجاه نفر از صحابه روایات مربوط به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را از رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده‌اند. برخی از محققان 1941 روایت را بدون تکرار از پیشوایان معصوم در مورد مهدویت جمع آوری کرده‌اند که 560 حدیث آن از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است.[2] کتاب‌های زیادی قبل و بعد از ولادت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در مورد ایشان نوشته شده است. گروهی از عالمان شیعی و سنی بنابر کثرت روایات قایل به تواتر این اخبار در مورد آمدن امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شده‌اند. محمد بن حسین آبری شافعی (363ق) در کتاب مناقب شافعی می‌گوید: اخبار بشارت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به آمدن «مهدی» به دلیل کثرت مخبران و راویان به حد تواتر رسیده است.[3]
روایات نقل شده در مورد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را می‌توان به چهار گروه تقسیم کرد.
1.    روایات تفسیری: روایاتی که در ذیل آیاتی از قرآن نقل شده و آن‌ها را بر مهدویت تطبیق کرده‌اند.
2.          روایات اخباری: احادیثی که از آینده خبر می‌دهند مانند: وقوع غیبت، علایم ظهور، دوران حکومت.
3.    روایات تبیینی: روایاتی که بیان کننده دلایل غیبت، اهمیت انتظار، وظایف منتظران و... هستند.
4.    روایات تاریخی: احادیثی که نسب و ولادت و معجزات امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را مطرح می‌کنند.
از نگاهی دیگر احادیث مربوط به مهدویت به دو دسته تقسیم می‌شوند احادیث عام- احادیث خاص
1. احادیث عام: روایاتی که موضوعاتشان بیان جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است مانند: حدیث ثقلین- حدیث دوازده خلیفه و حدیث؛ هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، مرگش جاهلی است.[4]
که به یک مورد به طور اختصار پرداخته می‌شود:
بیان حدیث ثقلین
حدود 34 نفر از صحابه پیامبر گرامی اسلام و بسیاری از بزرگان شیعه و سنی مانند: مسلم، ترمذی و احمد بن حنبل این حدیث را نقل کرده‌اند.[5] مضمون و ترجمه این حدیث شریف:
پیامبر اکرم در آخرین روزهای زندگانی خود در جمع مسلمانان فرمودند: «من دو چیز گرانبها در میان شما به امانت می‌گذارم، اگر از این دو پیروی کنید، بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد. یکی از این دو مهم تر از دیگری است. اولی کتاب خدا که ریسمانی متصل از آسمان به زمین است و دومی عترت و اهل بیتم این دو  از هم جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد خواهند شد. پس بنگرید با این دو چگونه برخورد کنید.»
مراد از اهل بیت چه کسانی هستند؟ بنابر گفتار عالمان شیعی و سنی مراد از اهل بیت حضرت علی و فاطمه و فرزندان آنان می‌باشند که پیامبر اسلام در جاهای مختلف آنان را به عنوان اهل بیت خود معرفی کردند.[6]
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حدیث ثقلین: هم اکنون قرآن کریم بدون هیچ‌گونه تحریفی در میان ما است، اما از اهل بیت، هم اکنون چه کسی در کنار قرآن است تا مسلمانان با پیروی از این دو چیز گرانبها هرگز دچار گمراهی و انحراف نشوند؟ عالمان شیعی و اهل سنت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده اند که فرمودند: مهدی از عترت و اهل بیت من و از فرزندان فاطمه است.[7]
در نتیجه هم اکنون امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مصداق این حجت و عدل قرآن می‌باشد و پیروی از او بر ما لازم است.
2. احادیث خاص: مراد از آن، احادیثی است که در مورد مهدویت وارد شده است.
در این زمینه بسیاری از مسایل مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است به صورتی که اگر «مهدی» با ویژگی‌های مطرح شده در روایات، از کنار کعبه، خانه خدا قیام خود را آغاز کند، تمامی مسلمانان اعتراف به آمدن او می‌کنند. در این نوشتار به بیان برخی از عرصه‌های مشترک میان شیعه و سنی در مورد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌پردازیم. بیان موارد مشترک:
1.     اصل مهدویت؛ در روایات فریقین در حد تواتر آمده است در آخرالزمان شخصی به نام «مهدی» از فرزندان پیامبر قیام خواهد کرد. ابن حجر عسقلانی می‌گوید: اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اینکه «مهدی» از این امت است.[8]
2.     وجوب اعتقاد به مهدی؛ یکی از واجبات مهم در دین اسلام اعتقاد به آمدن «مهدی» است به صورتی که منکر خروج او کافر معرفی شده است. جابر بن عبدالله از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل می‌کند: «کسی که منکر خروج مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد، به آنچه بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده، کافر گردیده است».[9]
3.         جهانی بودن دعوت و حکومت او؛ بر این مسأله آیات قرآن نیز دلالت دارد.[10]
4.     عدالت گستری امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ فراگیری عدل و داد در بسیاری از روایات مربوط به حضرت بیان شده است. ابوسعید خدری از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل می‌کند؛ مهدی از من است. او زمین را از عدل و داد پر می‌کند همان گونه که از ظلم و جور پر شده است.[11]
هم نام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و بیعت میان رکن و مقام در آغاز قیام او و نزول عیسی بن مریم علیه السلام در زمان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و اقتدا کردن به او در نماز و خسف بیداء و فراوانی نعمت در زمان او و مشخصات ظاهری امام و از فرزندان فاطمه بودن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و... از موارد دیگر مشترک میان شیعه و اهل سنت است. تنها فرق میان علمای شیعه و سنی در مهدی نوعی و شخصی است. شیعیان معتقدند امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرزند امام حسن عسکری علیه السلام و امام دوازدهم می‌باشد و هم اکنون زنده است و از عمر او بیش از هزار سال می‌گذرد ولی اهل سنت اعتقاد به مهدی نوعی دارند یعنی «مهدی» با این ویژگی‌ها در آخرالزمان خروج و عدل و داد را در سراسر زمین پیاده خواهد کرد.[12]
 




[1]- نساء/103- عنکبوت/45.
[2]- به معجم احادیث امام المهدی مراجعه شود.
[3]- التذکره، ج1، ص701.
[4]- صحیح بخاری، ج5، ص13- صحیح مسلم، ج6، ص21.
[5]- صحیح مسلم، ج4، ش2408- سنن ترمذی، ج5، ش1788- عبقات الانوار، ج2، ص824.
[6]- الدر المنثور، ج6، ص606- سنن ترمذی، ج5، ص352- صواعق المحرقه، باب9، ص121.
[7]- عقدالدرر، ص35- الحاوی للفتاوی، ج2، ص85- مسند احمد، ج1، ص376- کمال الدین، ج1، ص287.
[8]- فتح الباری، ج5، ص362.
[9]- الحاوی للفتاوی، ج2، ص83.
[10]- توبه/33- صف/9- فتح/28- نور/55- انبیاء/105.
[11]- سنن ابی داوود، ج4، ص107 ص4285.
[12] .ر ک ، امام مهدی در احادیث شیعه و سنی، جمعی از نویسندگان . 
 
+ نوشته شده در  یکشنبه نهم تیر ۱۳۸۷ساعت 8:52  توسط سرباز سایبری  | 
ایا میدانید ارزش هر قدمی که به سوی مسجد بر میدارید چه قدر است؟

امیرالمومنین(ع) میفرمایند:

اگاه باشید که هر کس برای نماز جماعت به سوی مسجدی برود برای هر قدم او هفتادهزار حسنه می باشد و به همین مقدار درجه اش بالا میرود و اگر بر این عمل بمیرد خداوند متعال هفتاد هزار فرشته را به او موکل کند تا در قبرش او را عیادت کنند و در تنهاییش با او انس گیرند و برایش طلب امرزش کنند تا زمانی کهه از قبر بیرون اید.

(امالی الصدوق/ ص432)

+ نوشته شده در  شنبه هشتم تیر ۱۳۸۷ساعت 16:35  توسط سرباز سایبری  | 
الكلمة 136 من الكلمات القصار لأمير المؤمنين علي عليه السلام : (اَلصَّلاَةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ ، وَ اَلْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ ، وَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ اَلْبَدَنِ اَلصِّيَامُ وَ جِهَادُ اَلْمَرْأَةِ حُسْنُ اَلتَّبَعُّلِ) كلّ هذه الأفعال تشترك في حقيقة واحدة وهي أنّها جميعاً تستهدف الوصول إلى رضى الله والتقرّب إليه تعالى، فلا فرق من هذه الناحية بينها ، فمن ينظر إليها من الأعلى يرى أنّها أمور معنوية لا علاقة لها بالعالم المادّي أصلا . روح الصلاة هو الإبتعاد من ظلمات الطبيعة والقرّب إلى اللَّه ، يقول السيد الإمام رضوان الله تعالى عليه أنّ المصلّى في ابتداء الصلاة لابدّ وأن يستجيز من الله سبحانه وتعالى ليفتح له الأبواب وذلك من خلال تكبيرة الإحرام حيث ينطلق من عالم الطبيعة ويتمسّك بمقام الكبرياء فعندما يرفع المصلي يده حين التكبير كأنّه يرمي كافة الحُجُب وراء ظهره فيتّصل بالملكوت الأعلى ، ولا يتحقق ذلك إلا ممن يتحلّى بصفة التقوى، فالصلاة قربان كلّ تقي قال اللَّه تعالى ( إنّما يتقبّل اللَّه من المتّقين) المائدة 27 . وأما الحج فهو عبادة وذكر ودعاء واستغفار يستهدف تحقيق الحياة الطيّبه للأمة الإسلامية و خلاصها من السلاسل وقيود الإستعباد والإستبداد فهذا الحجّ هو حقيقة جهاد كل ضعيف فمن يقصد بيت الله الحرام يريد تخليص نفسه من الفقر والفاقة ، ولا يتحقق الحجّ إلا بأعلان البرائة من المشركين والتبرّي من الشياطين وعلى رأسهم الشيطان الأكبر ، ولا يكمل إلا بنفي ولاية المستكبرين وتقبّل ولاية الله تعالى وهذا النوع من الحج محارب من قبل القوى المستكبرة حيث تحسبه خطراً عظيماً عليها. و الزكاة هو النمو والبركة الربانية ، بزكاء النفس وطهارتها يصل الإنسان إلى مرتبة يستحق فى الدنيا الأوصاف المحمودة وفى الآخرة الأجروالمثوبة قال تعالى (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا)(الشمس/9). فكلّ شيء لابدّ أن يزّكى ليتطهّر من الشوائب فينمو . فكيف يزكّي الإنسان بدنه ليتخلص من الزوائد ويتطّهر ؟ يقول علي عليه السلام أنّ ذلك يتمّ بالصيام ، فالصّوم تزكية للبدن وله دور مهمّ في سلامته عن الأمراض المتولّدة من كثرة الأكل وبذلك تخرج النفس من ظلمات الطبيعة إلى النور لأنّ البطنة تذهب الفطنة. وأمّا المجاهد في سبيل الله فيتميزّ في أنّه يضحّي بكلّ ما لديه في سبيل الوصول إلى الله تعالى فيتحمّل المصاعب ليصل إلى القرب الإلهي ، والجهاد مختص بالرجال وأمّا جهاد المرأة فهو حسن المعاشرة مع زوجها و تحمّل المكاره المتوجّهة منه إليها من سوء القول و الفعل ، فربما يكون أقواله و أعماله جارحات القلوب ، فصبر المرأة تجاهها تعدّ من الجهاد ، و التبعّل يعني معاشرة البعل و صحبته وهذا يشير إلى أنّها لا بدّ وأن تؤدّي حقوقه الزوجية التي فرض الله عليها كما أنّ على الرجل كذلك .
+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم تیر ۱۳۸۷ساعت 19:7  توسط سرباز سایبری  | 
لماذا الوسوسة ؟ يتحدّث آية الله العظمى السيد عبدالأعلى السبزواري قدّس سرّه عن آية الله القمّي الذي كان من العبّاد والزهّاد في النجف الأشرف وكان إماماً في المسجد الجامع المعروف بالهندي وهو من أعظم مساجد النجف الأشرف وأقدمها . يقول : في شبابنا كنّا نصلّي صلاة الصبح بإمامته ولكن كنا في بعض الأحيان نأتي فإذا هو في الركوع الأوّل من الركعة الأولى ، وربّما احتجنا إلى الغُسل فنرفع أصواتنا (يا الله) (إنّ الله يحبّ الصابرين) ونذهب إلى الحمام المجاور للمسجد المعروف باسم حمام الهندي فنرتمس في الحوض المعدّ للغُسل ونلبس ملابسنا ثم نأتي إلى المسجد و الإمام مازال في الركعة الأولى فنقتدي به فلا تفوتنا حتّى ركعة واحدة ! وهذا إن دلّ على شيء فيدلّ على : 1- طول ركوع هذا العالم الفذّ . 2- عدم تورطنا في أدنى مستوى من الشك والوسوسة . فلماذا إذاً الوسوسة ؟ وفي الحديث ( عن عبداللهِ بنِ سِنانٍ قالَ:" ذَكَرْتُ لأَبِي عَبْدِاللهِ عليه السلام رَجُلاً مُبْتَلىً بِالوُضُوءِ وَالصَّلاَةِ وَقُلْتُ: هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ . فَقالَ أبو عَبْدِاللهِ عليه السّلام: وَأيُّ عَقْلٍ لَهُ وَهُوَ يُطيعُ الشَّيْطَانَ؟ فَقُلْتُ لَهُ: وَكَيْفَ يُطيعُ الشَّيْطَانَ؟ فَقالَ: سَلْهُ هذَا الَّذِي يَأتِيهِ مِنْ أَيِّ شَيْءٍ هُوَ؟ فَإِنَّهُ يَقُولُ لَكَ: مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ" (أصول الكافي ، المجلد الأول، كتاب العقل والجهل، ح 10). يقول السيد الإمام رضوان الله تعالى عليه : (لماذا نجد الكثير من ذوي الوسوسة التي لا مبرر لها والجهلة المتنسكين، لا يحتاطون في مواضع يجب الاحتياط فيها أو يستحب؟ هل سمعت أحداً يعيش حالة الوسوسة في الشبهات المالية؟ مَن من الوسواسيين دفع الزكاة والخمس مرات عديدة ؟ وذهب إلى الحج لأداء الواجب مرات متكررة؟ وأعرض عن الطعام المشتبه؟ )
+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم تیر ۱۳۸۷ساعت 19:5  توسط سرباز سایبری  | 
إنَّ حديث الغدير، متواتر بين العامّة والخاصة قد نُقل بأسانيد كثيرة جداً حتَّى صارت واقعة الغدير كبعثة الرسول الأكرم صلى الله عليه وآله وسلَّم من ناحية الأهمِّية والوضوح. وقد ورد الحديث في أكثر كتب العامَّة (راجع برنامج موسوعة الحديث الشريف في الحاسب الآلي1991-1995 عند البحث في من كنت مولاه) ، نكتفي بما يلي: في مسند الإمام أحمد بن حنبل: ((حدثنا عفان حدثنا حماد بن سلمة أخبرنا علي بن زيد عن عدي بن ثابت عن البراء بن عازب قال: كنّا مع رسول الله صلى اللَّه عليه وسلم في سفر، فنزلنا بغدير خمٍ فنودي فينا الصلاة جامعة، وكسح لرسول الله صلى الله عليه وسلم تحت شجرتين، فصلى الظهر وأخذ بيد علي رضي الله تعالى عنه فقال: ألستم تعلمون أنِّي أولى بالمؤمنين من أنفسهم، قالوا: بلى، قال: ألستم تعلمون أنّي أولى بكل مؤمن من نفسه، قالوا: بلى، قال: فأخذ بيد عليٍّ، فقال: من كنت مولاه فعليٌّ مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه: قال: فلقيه عمر بعد ذلك، فقال: هنيئًا يا ابن أبي طالب أصبحت وأمسيت مولى كل مؤمن ومؤمنة))(مسند أحمد بن حنبل الحديث17749). وفي سنن ابن ماجة: ((عن سعد بن أبى وقاص قال: قدم معاوية في بعض حجّاته فدخل عليه سعد، فذكروا عليا فنال منه، فغضب سعد وقال: تقول هذا لرجل سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول "من كنت مولاه فعلي مولاه" وسمعته يقول: "أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدى". وسمعته يقول : "لأعطين الراية اليوم رجلا يحب الله ورسوله"))(سنن ابن ماجة جلد:1 ص45). وفي سنن الترمذي بإسناده: ((عن زيد بن أرقم رضي الله عنه قال: لما رجع رسول الله صلى الله عليه وسلَّم من حجة الوداع ونزل غدير خم أمر بدوحات فقممن، فقال: كأنِّي قد دعيت فأجبت إنِّي قد تركت فيكم الثقلين أحدهما أكبر من الآخر، كتاب الله تعالى وعترتي فانظروا كيف تخلِّفوني فيهما فإنَّهما لن يتفرقا حتّى يردا عليَّ الحوض. ثمَّ قال: إن الله عز وجل مولايَّ وأنا مولى كل مؤمن ثم أخذ بيد علي رضى الله عنه فقال من كنت مولاه فهذا وليُّه ، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه))(مستدرك الحاكم جلد:3 ص109). وذكر الحديث بطوله. ولم يقتصر صدور هذا النصّ من الرسول في غدير خم، بل صدر منه في مواقع عديدة نكتفي بواحدٍ منها من طرق غيرنا. ففي مستدرك الحاكم: ((حدّثنا الفضل بن دكين حدّثنا ابن أبي غنيّة عن الحكم عن سعيد بن جبير عن ابن عبّاس عن بريدة قال: غزوت مع عليّ اليمن، فرأيت منه جفوة، فلمّا قدمت على رسول اللّه صلّى اللّه عليه وسلّم ذكرت عليّا فتنقّصته فرأيت وجه رسول اللّه صلّى اللّه عليه وسلّم يتغيّر، فقال: يا بريدة ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم، قلت: بلى يا رسول اللّه، قال: من كنت مولاه فعليّ مولاه))(مسند أحمد الحديث رقم21867).  
+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم تیر ۱۳۸۷ساعت 19:3  توسط سرباز سایبری  | 

قال الصادق علیه السلام :

فَمَا تُنکِرُ هذِهِ الاُمَّهُ اَن یَفعَل اللهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِحُجَّتِهِ کَما فَعَلَ بِیُوسُفَ اَن یَمشیَ فی اَسواقِهِم وَیَطَاَ بُسُطَهُم حَتّی یَاذَنَ اللهُ فی ذلِکَ لَهُ .

 

 امام ششم فرمودند:

چگونه این امت انکار می کنند که خداوند با حجت خویش آنگونه رفتار نماید که با حضرت یوسف رفتار نمود (امام زمان –عج- بصورت ناشناس )در بازارهایشان حرکت نماید و پای بر فرشهایشان بگذارد تا اینکه خدا در این باره به او اجازه (ظهور) بدهد.

+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 16:37  توسط سرباز سایبری  | 

امام سجاد عليه السلام فرمود:

 

اَلا وَ اِنَّ اَبغَضَ النَّاسِ اِلَي اللهِ مَن يَقتَدي بِسُنَّهِ اِمَامٍ وَ لَا يَقتَدي بِاَعمَالِهِ

 

هشدار كه منفور ترين مردم نزد پروردگار ، كسي است كه شيوه امامي را پيروي كند ولي از سيره عملي او پيروي ننمايد.(الكافي ، 8 ، 234 ، ح312)

 

 

براي "چگونه بودن" نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازي به بيان و توضيح نيست .آنچه در اين الگو گيري و اسوه يابي و تاسي به اخلاق اولياء الهي كارساز است آشنايي با جزئيات صفات و رفتار آنان است نه كليات .

خوشبختانه در كتب حديث و سيره ، نمونه هاي رفتاري پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئي آمده است كه آشنايي با آنها بسيار سودمند و گامي در جهت خودسازي و تعالي بخشيدن به جامعه است.

انسان در ديد ژرف نگر اسلام ، بيابانگردي سرگردان ، گمگشته اي شور بخت ، نا اميد و اسير موجهاي بيم زا و هراس آفرين نمي باشد.بلكه موجودي مسئول است كه با مقصد و مقصودي مشخص با زاد و توشه اي كامل و راهنماياني دروني و بروني به سفري پرداخته كه از صحراي عدم آغاز مي شود و تا بار يافتن به لقاء الهي ادامه دارد.

تمامي نيروهاي خلقت ، انسان را در اين سفر صادقانه ياري مي كنند و خداوند با لطف بيكران خويش از راههاي گوناگون به هدايت پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراي آخرت براي او مهيا كرده است.

انسان براي به دست آوردن نيكبختي خويش و سعادتمندي جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگي خويش بكار بگمارد .

اسلام عزيز براي پاسخگويي بدين سوال بسيار اساسي دو شيوه را دنبال كرده است:

الف: بيان احكام و دستورهاي زندگي از آغاز تا فرجام

ب: ارائه الگوهاي تربيتي و نمونه هاي عيني كمال .

بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاي والا سخن به ميان آمده و از جنبه هاي الگويي آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تاسي جويند.

در مكتب حيات بخش تشيع (اسلام راستين) معرفي اين الگوهاي الهي گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاي زندگي اند فرا روي چشمان باز و دلهاي آگاه قرار دارد تا آنانكه مسئوليت الهي و رسالت انساني خويش را درك كرده اند و تصميم براي رسيدن به چكاد ها ي فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستني شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تامين مي كند در پيش گيرند.ويژگي سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مي توان از آن پيروي كرد.

در پست هاي بعد تلاش مي شود تا با نمونه هايي از اخلاق و سيره عملي مولايمان حضرت مهدي (عج)آشنا شويم . به اميدآنكه هماهنگي اخلاق و رفتار ما با ان يار سفر كرده و آن خورشيد پنهان ، لياقت انتظار و توفيق ديدار او را به ما عطا كند و زندگي ما مورد رضايت آن حجت بالغه الهي قرار گيرد.

 

+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 16:36  توسط سرباز سایبری  | 

 

 

قالَ عَلِيٌ عَلَيهِ السَّلام في صِفَهِِ المَهدي:

 

اَوسَعُكُم كَهفاً وَ اَكثَرُكُم عِلمَاً وَ اَوصَلُكُم رَحِماً ... شَوقاً اِلي رُويَتِهِ

 

 

 

امير مومنان عليه السلام درباره صفات مهدي عليه السلام فرمود:

 

پناه دهي او از همه شما گسترده تر و دانشش از همه شما بيشتر و رسيدگي به خويشانش از همه شما فزونتر است ...چقدر مشتاق ديدن اويم!

+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 16:35  توسط سرباز سایبری  | 

در مورد اینکه آیا حضرت بقیة‌الله عجل‌الله تعالی‌فرجه در دوران غیبت کبری همسر و فرزندانی دارد یا نه؛ دلیل قطعی بر وجود یا عدم آن در دست نیست. لیکن به استناد سه گروه شواهد و قرائن؛ داشتن همسر و فرزند برای آن حضرت قابل اثبات است:

-1 احکام فراگیر؛

-2 روایات؛

-3دعاها

احکام عامّ و فراگیر شریعت اسلام ایجاب می‌کند که حضرت بقیة‌الله عجل‌الله تعالی‌‌فرجه نیز مانند دیگر پیشوایان معصوم علیهم‌السلام از سنّت جدّ بزرگوار خویش حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله‌علیه‌‌‌و‌اله پیروی نموده و تشکیل خانواده دهند.

همچنین روایات فراوانی در رابطه با ازدواج و فرزنددار شدن از معصومان علیهم‌السلام وارده شده است.

عَن اَبِی عَبدِ الله عَلیهِ ‌السَلام قَالَ اَمیرُالمُؤمِنِین عَلَیهِ ‌السَلام: تَزَوّجُوا فَاِنَّ رَسولَ ‌اللهِ صَلَی‌اللهُ ‌عَلَیهِ وَ‌ الهِ قَالَ مَن اَحَبَّ اَنْ یَتبِّعَ سُنّتِی فَاِنَّ مِن سُنتّی التَزویجَ؛ ازدواج کنید زیرا پیامبر فرمود: هر که دوست دارد از روش من پیروی کند؛ باید بداند ازدواج روش من است.

عَن اَبِی‌عَبدِ الله عَلَیهِ ‌السَلام قَالَ رَسول‌ُ اللهِ صَلَی ‌اللهُ ‌عَلَیهِ وَ الِه: رَذّالُ مَوتَاکُم العُزّابُ، پست‌ترین مردگان شما عزب‌ها هستند.‌

میرزای نوری می‌نویسد: چگونه ترک خواهند فرمود چنین سنّت عظیمه جدّ بزرگوار خود را با آن همه ترغیب و تحریص در فعل و انجام آن، و تهدید و تخویف که در ترک آن وارد شده است. سزاوارترین امّت در اخذ سنّت پیامبر صلی ‌الله ‌علیه واله امام هر عصر است و تاکنون کسی ترک آن را از خصایص آن جناب (امام زمان) نشمرده است.

اما با بررسی روایات در می‌یابیم که در مورد همسر یا همسران حضرت تنها یک روایت وجود دارد که مرحوم کفعمی آن‌را در مصباح نقل کرده است. براساس این روایت همسر آن حضرت از نسل عبدالعزّی فرزند عبدالمطلب می‌باشد.

لیکن درباره اولاد آن حضرت روایات بسیاری آمده که از آن استفاده می‌شود .حضرت در دوران غیبت فرزندانی دارد به برخی از آنها اشاره می‌شود:

1-      سیّدبن طاووس در جمال‌الاسبوع می‌گوید: روایتی با سندهای متصل یافتم که حضرت ولی عصرعجل‌الله تعالی‌فرجه را اولاد بسیاری هست که در شهرهای کرانه دریا حاکم و والی هستند، و در نیکی و بزرگواری در رأس نیکان روزگار و در قلّه صفات ابرار و اخیار هستند.

2-       امام صادق‌علیه‌السلام می‌فرماید: برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آنها به قدری طولانی می‌شود که برخی از مردم می‌گویند او وفات کرده است. برخی می‌گویند کشته شده است! و عده‌ای می‌گویند آمده و رفته است! و جز تعداد اندکی از شیعیان بر باور خود استوار نمی‌مانند، و کسی از اقامت‌گاه او مطلّع نمی‌شود، حتی فرزندانش نیز جایگاه او را نمی‌دانند، به جز کسی که متصّدی امور اوست.

3-      رسول‌اکرم‌ صلی‌الله‌علیه واله در آخرین شب زندگی خود، قلم و دوات خواست و وصایای فراوانی را املاء کرد و امیرمؤمنان نوشت. آنگاه وصیت‌هائی هم در رابطه با فرزندان حضرت مهدی علیه‌السلام بیان فرمود، و دستور داد که آن‌را امامان معصوم دست به دست به‌ حضرت مهدی‌علیه‌السلام برسانند، و او به هنگام وفات به پسرش تحویل دهد.

آنچه مسلّم است اینکه از فرزندان حضرت‌مهدی ‌علیه‌السلام هیچ کدام امام نخواهد بود، و گرنه تعداد امامان معصوم بیش از دوازده تن می‌شود که بر خلاف ضرورت مذهب است. مرحوم شیخ طوسی در این خصوص می‌گوید: هرکس بگوید که حضرت ولی‌عصرعجل‌الله تعالی‌فرجه فرزند امام دارد که تعداد امامان به سیزده برسد؛ سخن باطل گفته است.‌

دعاهای بسیاری از ناحیه مقدّسه صادر شده یا از دیگر معصومان ‌علیهم‌السلام وارد شده که در زمان غیبت در اماکن مقدسه یا ایّام متبرکّه خوانده می‌شود، و در آن از فرزندان و اهل بیت حضرت ولی ‌عصر عجل‌الله تعالی‌فرجه سخن به میان آمده است:

امام رضا علیه‌السلام در قسمتی از دعائی که تعلیم فرموده تا در زمان غیبت خوانده شود، چنین می‌فرماید: اللّهُمَّ اَعطِهِ فِی نَفسِهِ وَ اَهلِهِ وَ وُلدِهِ وَ ذُرّیَّتِهِ وَ اُمّتِهِ وَ جَمِیعِ رَعیَّتِهِ مَا تَقرُّ بِهِ عَینُهُ؛ بارالها به او درباره خودش، اهلش، فرزندانش، امتش وهمه رعیّتش موجبات روشنی دیده عطا فرما.

و نیزدر بخشی از صلوات بسیار مفصّلی که در صبح جمعه وارد شده است چنین آمده: وَ تَجعَلَهُ وَ ذُریّتَهُ فِیها الاَئِمَّةَ الوَارِثین؛ او و ذریّه‌اش را پیشوایان و وارثان زمین قراردهی.

 

در خاتمه، باید اعتراف نمود که وجود مقدس حضرت بقیة‌الله‌ الاعظم ‌عجل ‌الله تعالی‌فرجه پر از راز و رمز، و از استثناهای آفرینش است که به‌ خواست خدای توانا مانند جریانات حضرت نوح و حضرت ابراهیم، و حضرت‌موسی و حضرت عیسی- سلام‌الله علیهم- مافوق فهم و تحلیل معمول است. ولی فرزندان حضرتش شاید زندگی و مرگ طبیعی داشته باشند، زیرا دلیلی بر دیرزیستی آنان نداریم. چنانکه داستان علی‌بن فاضل و تشرّف او به حضور پنجمین نواده حضرت‌عجل‌الله تعالی‌فرجه بنام سیّد شمس الدّین- در اواخر قرن هفتم هجری- و نیز نام های دیگری که گویای این مطلب است.

خداوند توفیق معرفت آن حضرت و انتظار ظهورش را نصیب همه بندگانش بگرداند. بِمَنِّهِ وَ کَرَمِهِ.

+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 16:32  توسط سرباز سایبری  | 
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه برای سعادت دنيا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفيق و ياری خواهد بود.
+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 9:23  توسط سرباز سایبری  |