امام ششم شیعیان (ع) می فرمایند :

انکه به ما ایمان اورد و سخن ما را تصدیق نماید و منتظر امر فرج ما باشد همچون کسی است که زیر پرچم قائم (عج) ما به شهادت برسد.

(بحار الانوار,ج52,ص122)

+ نوشته شده در  دوشنبه سی و یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 9:16  توسط سرباز سایبری  | 
امام پنجم شیعیان (ع) فرمودند :

از انچه پروردگار به حضرت موسی (ع) وحی کرد این است ک فرمود : دروغ می گوید کسی که فکر می کند مرا دوست می دارد و زمانی کهه تاریکی شب فرا می رسد از من غافل شده و می خوابد.ای پسر عمران اگر مشاهده کنی کسانی را که در دل شب به خاطر من از خواب بر می خیزند در حالی که من حقیقت خود را برای انان نشان داده ام و با من سخن می گویند از روی حضور ( گویا مرا می بیند ) هر چند من عزیزتر از انم که نزد کسی حضور حسی و مادی یابم.ای پسر عمران ببخش برای من از دیده ات اشک و از دلت خشوع و از بدنت خضوع و انگاه در تاریکی شب مرا بخوان ک خدایت را نزدیک و پاسخگو خواهی یافت.

( ارشالد القلوب , ص183 )

+ نوشته شده در  دوشنبه سی و یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 9:15  توسط سرباز سایبری  | 
   غروب عمر شب انتظار نزدیک است

                                                                   طلوع مشرقی آن سوار نزدیکست

                      دلم قرار نمی گیرد از تلاطم عشق

                                                                   مگو برای چه، وقت قرار نزدیک است

 

                   

 گفت‌وگو با علامه سيدمحمدحسين طباطبايي

اشاره:
متن حاضر حاصل پرسش و پاسخ‌هايي است كه در زمينة مباحث مختلف مرتبط با موضوع مهدويت، با علامة سيد محمدحسين طباطبايي(ره) صورت گرفته و در كتاب در محضر علامه طباطبايي بوسیله آقای دلشاد تهرانی گرد آمده است.

*اعتقاد به امام غائب چه اثري در تفكر فلسفي و اخلاقي و بالاخره، تمام زندگاني معنوي انسان دارد؟
*در توقيع شريف حضرت ولي‏عصر(عج) آمده است: من كان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً لهواه، مطيعاً لأمر مولاه؛ فللعوام أن يقلّدوه؛ هر كدام از فقها كه نفس خويشتن را نگاه دارد، و حافظ دينش باشد، و با هوا و هوس خود مخالفت كند، و از فرمان مولايش اطاعت كند، بر عموم مردم واجب است كه از او تقليد كنند. منظور از صائناً لنفسه، حافظاً لدينه در اين حديث و فرق آن دو چيست؟

*صدقه دادن از طرف امام زمان(ع) چگونه است؟
*راه رسيدن به امام زمان(ع) چيست؟
*آيا در قرآن كريم آيه‏اي در رابطه با رجعت وجود دارد؟
*آيا روايتي كه مي‏گويد: همه در زمان حضرت مهدي(ع) مسلمان مي‏شوند درست است؟
* درباره ظهور حضرت ولي‏عصر(ع) در روايت آمده است: لايظهر إلاّ و يظهر الفساد؛ ظهور نمي‏كند مگر اينكه فساد آشكار گردد. همچنين در احاديث متعدد آمده است: يملأ الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً،4 بعد از اينكه زمين از ظلم پر مي‏گردد، آن را با قسط و داد پر مي‏كند. آيا از اين‏گونه روايات استفاده نمي‏شود كه نبايد با فساد و ظلم و جور مبارزه نمود، تا زمينه ظهور حضرتش فراهم گردد؟
*آيا روايتي كه مي‏گويد: همه در زمان حضرت مهدي(ع) مسلمان مي‏شوند درست است؟
*آيا در قرآن كريم آيه‏اي در رابطه با رجعت وجود دارد؟
* مقصود از دو تعبير اياب و رجعت كه در زيارت جامعه مي‏فرمايد: مؤمنّ بايابكم، مصدّقّ برجعتكم؛ به بازگشت شما ايمان دارم، و رجعت شما را تصديق مي‏نمايم. چيست؟
* بعد از مرگ و انتقال به عالم برزخ، بازگشت به دنيا و ماده چگونه ممكن است؟ و اخبار رجعت را چگونه مي‏شود تصديق كرد؟

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و سوم تیر ۱۳۸۷ساعت 10:26  توسط سرباز سایبری  | 
ماه رجب هفتمین ماه از ماههای قمری، ماهی بسیار شریف و از ماههای حرام است. رجب نام نهری است در بهشت که از عسل شیرین‌تر و از شیر سفیدتر است و هر کس در این ماه روزه دارد، از آن نهر آب می نوشد. به ماه رجب، رحب الأصب، یعنی ماه ریزش رحمت خداوند بر مردم نیز می‌گویند.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«ماه رجب برای امت من «ماه استغفار» است. رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است. کسی که یک روز از ماه رجب را روزه گیرد، مستوجب خشنودی خداوند گردد، غضب الهی از او دور می‌گردد و دری از درهای جهنم به روی او بسته می‌شود.»

در حدیث دیگری آمده است که هر کس سه روز آن را روزه دارد بهشت بر او واجب گردد.
در ماه رجب دعاها و اعمال خاصی وارد است که مهمترین آنها « اعمال ایام البیض » (13 تا 15 ماه) و اعمال ام داوود و برنامه اعتکاف است.
این اعمال در کتاب شریف مفاتیح الجنان محدث قمی گردآوری شده است.
حوادث تاریخی و مذهبی بسیاری در ماه رجب روی داده است که در زیر به آن اشاره می‌شود:
ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام در سال 57، امام محمد تقی علیه السلام در سال 195، میلاد امام علی علیه السلام در کعبه، مبعث پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام در سال 182 و شهادت امام علی النقی علیه السلام در سال 254، وفات ابراهیم فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سال دهم هجرت، وفات ابوطالب علیه السلام در سال دهم بعثت، رحلت حضرت زینب (بنا به نقلی) و درگذشت ابن سکیت، در سال 244 قمری.

منابع :
هدایه الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص 97؛ مفاتیح الجنان، ص 240
+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 13:37  توسط سرباز سایبری  | 
یكى از مهمترین و لازم‎ترین امور زندگى یك مؤمن ارتباط برقرار كردن با خدا از طریق دعا و نیایش است در زندگى اولیاء خدا دعا جایگاه اساسى و ویژه دارد و بخش مهمى از بهترین اوقات آنها اختصاص به دعا و نیایش دارد.

یكى از مسائل دعا رعایت آداب دعا از جمله زمان دعا است. اولیاء خدا مترصد اوقات بودند و بهترین زمان‎ها را براى دعا انتخاب مى‏نمودند در اینجا به روایتى مى‏پردازیم كه یكى از اوقات مناسب براى دعا را فاطمه زهرا علیهاالسلام به ما در قول و عمل معرفى مى‏كنند.

قالت فاطمة الزهرا علیهاالسلام:

سَمِعتُ النَّبىُ صلى الله علیه و آله، انَّ فِى الجُمعةِ لِساعةِ لا یَراقبها رَجل مُسلم یَسال الله عَزّ و جَلّ فیها خیراَ الا اِعطاهُ ایاهُ قالت فقلتُ: یا رسول‏ الله اى ساعة هى؟ قال اِذا تَدلى نِصف عین الشمس لِلغروبِ قال و كانت فاطمة علیهاالسلام تقول لِغلامُها: اَصعد عَلى الضرابِ فاذا رایتُ نِصفَ عینَ الشمس قد تدّلى لِلغروبِ فاعلمنى حتى ادعو. (1)

فاطمه زهرا علیهاالسلام مى‏فرماید: از پیامبر صلى الله علیه و آله شنیدم، در روز جمعه ساعتى است كه هیچ مسلمانى مراقب آن نبوده كه حاجت خیرى از خداى عزوجل بخواهد مگر آن كه حاجت او را برآورده ساخته است. فاطمه علیهاالسلام مى‏گوید عرض كردم یا رسول ‏الله آن چه ساعتى است؟ فرمود: آن هنگامى است كه نصف قرص خورشید در موقع غروب پنهان شود. پس از آن فاطمه علیهاالسلام به غلام خود فرمود: بر فراز بام درآى و چون دیدى نصف قرص خورشید در هنگام غروب پنهان شد به من خبر ده تا دعا كنم.

 

منبع:

كوثر ولایت، ح 88، ص 51 .

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 13:35  توسط سرباز سایبری  | 
انس بن مالك مى‌گوید: روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله امر به روزه فرمود و دستور داد كسى بدون اجازه من افطار نكند .

مردم روزه گرفتند، چون غروب شد هر روزه‌دارى براى اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد .

در آن وقت مردى آمد و عرضه داشت دو دختر دارم که تاكنون افطار نكرده‌اند و از آمدن به محضر شما حیا مى‌كنند اجازه دهید هر دو افطار نمایند. حضرت جواب نداد. آن مرد گفته‌اش را تكرار كرد، حضرت پاسخ نگفت، چون بار سوم گفتارش را تكرار كرد حضرت فرمود: آنها که روزه نبودند، چگونه روزه بودند در حالی كه گوشت مردم را خورده‌اند، به خانه برو و به هر دو بگو قی (استفراغ) كنند، آن مرد به خانه رفت و دستور قی کردن داد، آن دو قی كردند در حالی كه از دهان هر یك قطعه‌اى خون لخته شده بیرون آمد، آن مرد در حال تعجب به محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و داستان را گفت، حضرت فرمود به آن كسى كه جانم در دست اوست اگر این گناه غیبت بر آنان باقى مانده بود اهل آتش بودند!!

 

منبع:

عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، حسین انصاریان، ج 10 .

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 13:34  توسط سرباز سایبری  | 

بَلَسَ، الإبلاس: الحُزن المعترض مِن شدّةِ البَأْس یُقال اَبْلَسَ، و مِنه اشتُقَّ اِبلیسُ...»1.

ریشه و مفهوم واژه ابلیس

مراد از این كلمه در قرآن مجید، موجودی است زنده، با شعور، مكلّف، نامرئی، فریبكار و... كه از امر خداوند سرپیچید و به آدم سجده نكرد، در نتیجه رانده شد و مستحق عذاب و لعن گردید. او در قرآن غالبا به نام شیطان خوانده شده است، اما این كه آیا این كلمه عَلَم شخص و نام مخصوص اوست و یا صفت است و به واسطه یأس از رحمت خدا به او ابلیس گفته شده؟ محل بحث است.

می‏توان احتمال دوم را ترجیح داد؛ زیرا همان‏طور كه از مفردات راغب نقل شد، ریشه ابلیس از «بَلَسَ» است به معنی «مأیوس شد» چنانكه در قرآن مجید درباره گنهكاران آمده است: «یَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ یُبْلِسُ المُجْرِمُونَ»2. «روزی كه قیامت برپا شود گنهكاران مأیوس شوند».

در تفسیر مجمع‏البیان آمده است: ابلیس نام غیر عربی است و گروهی گفته‏اند كه عربی است و از ابلاس مشتق است و در كتاب صحاح و قاموس، آن را عربی و از ابلاس گرفته است و در قاموس، عجمی بودن آن نیز محتمل شمرده شده است اگر -چنانكه نقل شده -ثابت شود كه اسم اصلی او «عزازیل» و كلمه ابلیس عربی است، صفت بودن آن بهتر به نظر می‏رسد، در كتاب «تفسیر صافی» از حضرت رضا علیه‏السلام نقل شده كه نام او «حارث» بوده است، ابلیس نامیده شد زیرا كه از رحمت خدا مأیوس گردید3.

آیا ابلیس از فرشتگان بود؟

حال باید پرسید: آیا او مَلَك و از فرشتگان بود یا خیر؟

در قرآن به صراحت ذكر شده كه او از جِنّ بوده آنجا كه می‏فرماید:

«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا اِلاّ اِبْلِیسَ كانَ مِنَ الجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ...»4.

«چون به فرشتگان گفتیم آدم را سجده كنید، همه سجده كردند مگر ابلیس كه از جنّیان بود و از فرمان پروردگارش بیرون شد...».

 

رانده شدن ابلیس از درگاه الهی

ابلیس كه به فرموده مولا علی علیه‏السلام، خدا را شش هزار سال عبادت كرد و باز بنا به گفته خود امام: «لا یُدری أَمِنْ سِنیِ الدنیا‌ام مِن سنی الآخرة»5.«معلوم نیست آیا از سالهای دنیا بوده یا از سالهای آخرت كه هر روز آن معادل پنجاه هزار سال دنیا است». چرا از درگاه خداوند رانده شد؟

پاسخش را نیز خود امام می‏فرمایند: «عَنْ كِبرِ ساعةٍ واحدَةٍ» «به جهت كبر و سركشی یك ساعت»6.

قرآن هم این موضوع را چنین بیان می‏فرماید:

«...قالَ أَناَ خَیْرٌ مِنهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ»7.

«ابلیس» گفت: من از او(آدم) بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گِل».

روش ابلیس در فریب بندگان خدا و راه مقابله با او

پس از آن كه ابلیس از بهشت رانده شد، به خدا عرض كرد:

«...فَبِعِزَّتِكَ لأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ* اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ المُخْلَصِینَ»8.

«به عزتت سوگند كه همه بندگانت را گمراه می‏كنم مگر آن بندگانِ مخلص تو».

طبق این آیه، خداوند از قول ابلیس می‏فرماید كه همه بندگان در معرض اِغوای شیطان هستند مگر بندگان با اخلاص.

در سوره حشر، خداوند روش ابلیس در گمراه كردن بندگان را این‏گونه بیان می‏فرماید:

«كَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلإنْسانِ اكْفُرْ فَلَمّا كَفَرَ قالَ اِنِّی بَرِی‏ءٌ مِنْكَ اِنِّی أَخافُ اللّهَ رَبَّ العالَمِینَ»9.

«همانند شیطانكه به انسان گفت كافر شو، چون كافر شد، گفت: من از تو بیزارم، من از خدا، آن پروردگار جهانیان می‏ترسم».10

یعنی شیطان، خوب كه انسان را فریب داد و او را به كفر واداشت، از او بیزاری می‏جوید.

باز در جای دیگر خداوند می‏فرماید كه تسلّط شیطان تنها بر آنهاست كه او را دوست دارند و كسانی كه بر خدای عالمیان شرك بورزند:

«إِنَّما سُلْطانُهُ عَلیَ الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ»11.

«اگر آدمی از یاد خدا سربتابد، خداوند شیطانی را بر او می‏گمارد كه همواره با اوست و قرین و همنشین با او می‏گردد».

«وَ مَنْ یَعْشُ عِنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطانا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»12.

«و هركس از یاد خدا روی‏گردان شود، شیطان را به سراغ او می‏فرستیم پس همواره قرین اوست».

چرا كه ابلیس دارای اعوان و عفریتهایی از جنّ و انس است كه هر لحظه آماده اِغوای آدمیان هستند.

در كتاب «المیزان» بنا به نقل امالی صدوق از امام صادق علیه‏السلام روایت كرده كه وقتی آیه:«وَ الَّذِینَ إذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ...»13.

«كسانی كه وقتی كار زشتی مرتكب می‏شوند و یا به خود ستم می‏كنند به یاد خدا می‏افتند و از گناهان خود استغفار می‏كنند» نازل شد، ابلیس به بالای كوهی در مكه رفت كه آن را كوه «ثویر» می‏نامند و به بلندترین آوازش عفریتهای خود را صدا زد، همه نزدش جمع شدند، پرسیدند: ای بزرگ ما مگر چه شده كه ما را نزد خود خواندی؟ گفت: این آیه نازل شده، كدام یك از شما است كه اثر آن را خنثی سازد؟ عفریتی از شیطانها برخاست و گفت: من از فلان راه آن را خنثی می‏كنم، شیطان گفت: نه این كار از تو برنمی‏آید، عفریتی 14 دیگر برخاست و مثل راهی را گفت كه اوّلی گفته بود؛ و مثل آن پاسخ را شنید. وسواس خنّاس گفت: این كار را به من واگذار، پرسید از چه راهی آن را خنثی خواهی كرد؟ گفت: به آنان وعده می‏دهم، آرزومندشان می‏كنم تا مرتكب خطا و گناه شوند وقتی در گناه واقع شدند، استغفار را از یادشان می‏برم، شیطان گفت: آری تو؛ به درد این كار می‏خوری و او را تا روز قیامت موكّل بر این مأموریت كرد15.

پس بهترین راه شیطان برای فریب انسان این است كه او را از یاد خدا دور نماید و به او وعده و وعید بدهد و توفیق استغفار كردن را از او بگیرد و بهترین راهِ آدمی هم برای فرار از وساوس او و ذُریّه‏اش این است كه همواره به یاد خدا باشد و پیوسته بگوید:

«وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ»16.«پروردگارا از وسوسه‏های شیاطین به تو پناه می‏برم».

و به قول مرحوم آیت‏الله طالقانی قدس‏سره فقط در روشنی ایمان و معارف عالیه و هدایت قرآن می‏توان عوامل و آثار و تحریكات آنها(شیاطین) را شناخت و هشیار بود و در پناه ربّ‏العالمین و «مَلِك النّاس و اِلهِ الناس» می‏توان راه نفوذ وسوسه‏ها را بست و دریچه انوار الهامات را گشود: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذكِّرُوا فَإذا هُمْ مُبْصِرُونَ»17.

«كسانی كه تقوا پیشه كنند، چون از شیطان وسوسه‏ای به آنها برسد، خدا را یاد می‏كنند و در دم بصیرت می‏یابند».

و اگر آدمی از خود غافل شود و خدا را از یاد بَرَد قرین شیطان می‏گردد... و شیطان بر او چیره می‏شود و جزء حزب او می‏گردد:«اِسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَاللّهِ اُولئِكَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الخاسِرُونَ»18.

«شیطان بر آنها چیره شده و نام خدا را از یادشان برده است، ایشان حزب شیطانند، آگاه باشید كه حزب شیطان زیان كنندگانند».

محمد باقر عارف دارابی
پاورقیها

1. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، ص 60

2.  روم: 12.

3.  قاموس قرآن، سید علی اكبر قرشی، ج1، ص 226 و 227.

4.  كهف: 50.

5.  ترجمه و شرح نهج البلاغه فیض الاسلام، ج4، ص 779.

6. همان.

7.  همان.

8.  صاد: 82

9. حشر: 16.

10.  این كلمه به صورت مفرد 70 بار و به صورت جمع(شیاطین) 18 بار در قرآن مجید آمده است، و به معنی «دور شده» و «متمرّد» می‏باشد. (قاموس قرآن، سید علی اكبر قرشی، ج4، ص 32).

11. نحل: 100.

12. زخرف: 36.

13. آل عمران: 135.

14. عفریت یعنى گردنكش وخبیث

15.  المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبائی، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج20، ص 910.

16. مؤمنون: 97.

17. اعراف: 201

18.  مجادله: 19. تفسیر پرتوی از قرآن، سید محمود طالقانی، ج1 و 2، قسمت دوم از جزء

سی‏ام، ص 315.

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 13:33  توسط سرباز سایبری  | 
عبداللَّه بن نافع بن ازرق یکی از سران فرقه خوارج بود که جزو سرسخترین دشمنان حضرت علی و خاندان وی علیهم‌السلام به شمار می‏رفت. وی ‏می‏گفت: اگر بدانم در زمین کسی هست که با من بر سر این نکته بحث کند که علی اهل نهروان را کشته و در این خصوص مرتکب ستمی نشده، هرآینه به سوی او می‏شتابم.

از او سئوال شد: اگر در میان فرزندان علی کسی باشد که این پرسش تو را پاسخ گوید چطور؟

عبداللَّه گفت: آیا مگر در میان فرزندان او دانشمندی وجود دارد؟

به وی گفته شد: این آغاز نادانی توست. آیا مگر این خاندان هیچگاه از وجود دانشمند تهی می‏ماند؟!

عبداللَّه گفت: دانشمند امروز آنان کیست؟

پاسخ گفتند: محمّد بن علی بن الحسین بن علی.

عبداللَّه به همراه تنی چند از بزرگان یاران خویش به سوی امام باقر علیه‌السلام روانه شد و به مدینه در آمد. امام نیز در پی فرزندان مهاجران و انصار فرستاد و آنان را جمع کرد. سپس خود به سوی مردم رفت، گویی پاره‏ای از ماه بود. آن‏حضرت به سخنرانی ایستاد. خدای را ستود و بر پیامبرش‏ صلی‌الله‌علیه‌وآله درود فرستاد و آنگاه فرمود:

«سپاس خدا را که ما را به نبوّت گرامی داشت و به‏دوستی خویش اختصاص داد. ای فرزندان مهاجران و انصار هر که فضیلتی از علی بن ابی‌طالب به یاد دارد، برخیزد و بگوید.»

مردم برخاستند و مناقب آن حضرت را بر شمردند. عبداللَّه گفت: من نیز این مناقب را از این مردم روایت می‏کنم، امّا من از کفر علی پس از تعیین حکمین در جنگ صفّین سخن می‏گویم.

صحبت تا آنجا ادامه یافت که به حدیث خیبر رسیدند. یعنی حدیثی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در جنگ خیبر خطاب به‏مسلمانان فرموده بود:

«هر آینه فردا پرچم را به دست مردی خواهم داد که ‏خدا و رسولش را دوست می‏دارد و خدا و رسولش هم او را دوست‏ می‏دارند. وی حمله‌کننده است نه گریزنده و باز نمی‏گردد مگر آنکه ‏خداوند فتح را بر دستان او جاری سازد.»

امام باقر علیه‌السلام به عبد الله بن نافع فرمود: در باره‏ى این حدیث چه مى‏گویى؟

گفت:حدیث درستى است اما على بعدها كافر شد و خوارج را به ناحق كشت!

امام فرمود: آیا خدا آنگاه كه على را دوست مى‏داشت، مى‏دانست كه او «خوارج‏» را مى‏كشد یا نمى‏دانست؟ اگر بگویى خدا نمى‏دانست كافر خواهى بود.

گفت: مى‏دانست.

امام فرمود: خدا او را بدان جهت كه فرمانبردار اوست، دوست مى‏داشت ‏یا به جهت نافرمانى و گناه ؟

گفت: چون فرمانبردار خدا بود، خداوند او را دوست مى‏داشت ( یعنى اگر در آینده نیز گناهكار مى‏بود، خداوند مى‏دانست و هرگز دوستدار او نمى‏بود، پس معلوم مى‏شود كشتن خوارج طاعت‏خدا بوده است)

امام فرمود: برخیز كه محكوم شدى و جوابى ندارى.

عبد الله برخاست و این آیه را تلاوت كرد:

«حتى یتبین لكم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر»

- اشاره به آنكه حقیقت چون سپیده صبح آشكار شد - و گفت: ‏«خدا بهتر مى‏داند رسالت‏خویش را در چه خاندانى قراردهد»

مدرسی، سیدمحمدتقی، کتاب هدایتگران راه نور ( زندگانی امام محمّدباقر علیه السلام)


+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 13:31  توسط سرباز سایبری  | 
تقدیم به شهدای ایرباس ایران که توسط موشک امریکای جنایتکار به شهادت رسیدند:

گفتی حقوق بشر و شلیک کردی!

مگر من بشر نبودم

دشمن

تروریست

امریکایی......

اینک منم,من!

برخاسته در قامت یک شهید

خون خواه مظلومان

خون خواه بشریت

خواهان حقوق بشر

گفتی حقوق بشر و شلیک کردی

دورغ گفتی

دروغ

تو نه به حقوق اعتقاد داری و نه به بشر

من نماد حقوق بشر خواهی توام

خوب به من نگاه کن

من شهید ایرباسم.......

+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 14:7  توسط سرباز سایبری  | 
امام هادی (ع) می فرمایند :

دنیا همانند بازاری است که عده ای در ان برای اخرت سود می برند و عده ای دیگر ضرر و خسارت متحمل می شوند.

(اعیان الشیعه , ج 2, ص39)

+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 14:3  توسط سرباز سایبری  | 

ذکر این موضوع بسیار حائز اهمیت می باشد که ایراد و نوشتن مطلب در خصوص مهدویت نباید از سر احساس و بدون پژوهش باشد که بس مخاطره انگیز و گمراه کننده است.

چه بسا مخاطب به جهت اطمینان از ماهیت موضوع به گفتار و نوشتار اعتماد کرده و دچار انحراف فکری گردد.

موضوع مهدویت یکی از باریک ترین و حساس ترین موضوعات در حوزه دین است که پرداختن به آن بدون بررسی و صرفا از روی شنیده ها و مطالعات سطحی نه تنها فایده ای نخواهد داشت بلکه امکان خطا و اشتباه را بسیار بالا می برد.

دوستداران خاندان نبوت و امامت از سر صدق در خصوص مهدویت بسیار مقالات و نثرهای ادبی نوشته اند و اشعار سروده اند ولی باید به این نکته توجه کرد چه بسا عزیزانی که با نشر مطالب بدون پژوهش موجبات بروز انحرافات اعتقادی و بدبینی ها و سو استفاده ها را فراهم کرده اند.

پرداختن به دیدار ها و کرامات حضرت ولیعصر عج یکی دیگر از مواردی است که پرمخاطره می باشد. چه علما و مراجع دینی که در طول حیات خود بارها و بارها به دیدار امام عصر عج مشرف شده اند و دم بر نیاورده اند.

ذکر کرامات آن حضرت نیز می بایست با مطالعه و از منابع موثق باشد. صرف روایت شخصی نباید موجب نشر آن گردد مخصوصا در این برهه از تاریخ که موضوع مهدویت به شدت مورد تهاجم قرار گرفته است.

با امید به ظهور آن یگانه منجی عالم امکان و اینکه با شناخت صحیح از تنها باقیمانده  نسل امامت و ولایت بتوانیم زمینه های ظهور آن حضرت را فراهم آوریم.

اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان عج

+ نوشته شده در  یکشنبه نهم تیر ۱۳۸۷ساعت 8:56  توسط سرباز سایبری  | 
شناخت دین بر دو  پایه استوار است. عقل و نقل
عقل؛ عقل بشر محدود است و کلیات را درک می‌کند و پاسخگوی بسیاری از سؤال‌های انسان نیست. به عنوان مثال: عقل به ما می‌گوید به صورتی باید از نعمت دهنده تشکر کرد ولی چگونگی این شکر گذاری را بیان نمی کند.
نقل؛ نقل از قرآن و سنت تشکیل شده است. قرآن مانند قانون اساسی است و بیان امور جزیی را به سنت واگذار کرده است. مثال: در قرآن وجوب نماز و اینکه نماز انسان را از بدی و زشتی‌ها باز می‌دارد، آمده است[1] ولی چگونه انجام دادن و تعداد رکعت‌های آن را سنت و احادیث پیشوایان معصوم بیان می‌کند. در نتیجه سنت در میان منابع ما نقش ویژه‌ای دارد. حالا ببینیم مهدویت چقدر و چگونه در آن بیان شده است.
با نگاهی کلی به احادیث می‌بینیم بیش از پنجاه نفر از صحابه روایات مربوط به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را از رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده‌اند. برخی از محققان 1941 روایت را بدون تکرار از پیشوایان معصوم در مورد مهدویت جمع آوری کرده‌اند که 560 حدیث آن از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است.[2] کتاب‌های زیادی قبل و بعد از ولادت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در مورد ایشان نوشته شده است. گروهی از عالمان شیعی و سنی بنابر کثرت روایات قایل به تواتر این اخبار در مورد آمدن امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شده‌اند. محمد بن حسین آبری شافعی (363ق) در کتاب مناقب شافعی می‌گوید: اخبار بشارت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به آمدن «مهدی» به دلیل کثرت مخبران و راویان به حد تواتر رسیده است.[3]
روایات نقل شده در مورد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را می‌توان به چهار گروه تقسیم کرد.
1.    روایات تفسیری: روایاتی که در ذیل آیاتی از قرآن نقل شده و آن‌ها را بر مهدویت تطبیق کرده‌اند.
2.          روایات اخباری: احادیثی که از آینده خبر می‌دهند مانند: وقوع غیبت، علایم ظهور، دوران حکومت.
3.    روایات تبیینی: روایاتی که بیان کننده دلایل غیبت، اهمیت انتظار، وظایف منتظران و... هستند.
4.    روایات تاریخی: احادیثی که نسب و ولادت و معجزات امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را مطرح می‌کنند.
از نگاهی دیگر احادیث مربوط به مهدویت به دو دسته تقسیم می‌شوند احادیث عام- احادیث خاص
1. احادیث عام: روایاتی که موضوعاتشان بیان جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است مانند: حدیث ثقلین- حدیث دوازده خلیفه و حدیث؛ هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، مرگش جاهلی است.[4]
که به یک مورد به طور اختصار پرداخته می‌شود:
بیان حدیث ثقلین
حدود 34 نفر از صحابه پیامبر گرامی اسلام و بسیاری از بزرگان شیعه و سنی مانند: مسلم، ترمذی و احمد بن حنبل این حدیث را نقل کرده‌اند.[5] مضمون و ترجمه این حدیث شریف:
پیامبر اکرم در آخرین روزهای زندگانی خود در جمع مسلمانان فرمودند: «من دو چیز گرانبها در میان شما به امانت می‌گذارم، اگر از این دو پیروی کنید، بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد. یکی از این دو مهم تر از دیگری است. اولی کتاب خدا که ریسمانی متصل از آسمان به زمین است و دومی عترت و اهل بیتم این دو  از هم جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد خواهند شد. پس بنگرید با این دو چگونه برخورد کنید.»
مراد از اهل بیت چه کسانی هستند؟ بنابر گفتار عالمان شیعی و سنی مراد از اهل بیت حضرت علی و فاطمه و فرزندان آنان می‌باشند که پیامبر اسلام در جاهای مختلف آنان را به عنوان اهل بیت خود معرفی کردند.[6]
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حدیث ثقلین: هم اکنون قرآن کریم بدون هیچ‌گونه تحریفی در میان ما است، اما از اهل بیت، هم اکنون چه کسی در کنار قرآن است تا مسلمانان با پیروی از این دو چیز گرانبها هرگز دچار گمراهی و انحراف نشوند؟ عالمان شیعی و اهل سنت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده اند که فرمودند: مهدی از عترت و اهل بیت من و از فرزندان فاطمه است.[7]
در نتیجه هم اکنون امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مصداق این حجت و عدل قرآن می‌باشد و پیروی از او بر ما لازم است.
2. احادیث خاص: مراد از آن، احادیثی است که در مورد مهدویت وارد شده است.
در این زمینه بسیاری از مسایل مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است به صورتی که اگر «مهدی» با ویژگی‌های مطرح شده در روایات، از کنار کعبه، خانه خدا قیام خود را آغاز کند، تمامی مسلمانان اعتراف به آمدن او می‌کنند. در این نوشتار به بیان برخی از عرصه‌های مشترک میان شیعه و سنی در مورد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌پردازیم. بیان موارد مشترک:
1.     اصل مهدویت؛ در روایات فریقین در حد تواتر آمده است در آخرالزمان شخصی به نام «مهدی» از فرزندان پیامبر قیام خواهد کرد. ابن حجر عسقلانی می‌گوید: اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اینکه «مهدی» از این امت است.[8]
2.     وجوب اعتقاد به مهدی؛ یکی از واجبات مهم در دین اسلام اعتقاد به آمدن «مهدی» است به صورتی که منکر خروج او کافر معرفی شده است. جابر بن عبدالله از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل می‌کند: «کسی که منکر خروج مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد، به آنچه بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده، کافر گردیده است».[9]
3.         جهانی بودن دعوت و حکومت او؛ بر این مسأله آیات قرآن نیز دلالت دارد.[10]
4.     عدالت گستری امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ فراگیری عدل و داد در بسیاری از روایات مربوط به حضرت بیان شده است. ابوسعید خدری از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل می‌کند؛ مهدی از من است. او زمین را از عدل و داد پر می‌کند همان گونه که از ظلم و جور پر شده است.[11]
هم نام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و بیعت میان رکن و مقام در آغاز قیام او و نزول عیسی بن مریم علیه السلام در زمان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و اقتدا کردن به او در نماز و خسف بیداء و فراوانی نعمت در زمان او و مشخصات ظاهری امام و از فرزندان فاطمه بودن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و... از موارد دیگر مشترک میان شیعه و اهل سنت است. تنها فرق میان علمای شیعه و سنی در مهدی نوعی و شخصی است. شیعیان معتقدند امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرزند امام حسن عسکری علیه السلام و امام دوازدهم می‌باشد و هم اکنون زنده است و از عمر او بیش از هزار سال می‌گذرد ولی اهل سنت اعتقاد به مهدی نوعی دارند یعنی «مهدی» با این ویژگی‌ها در آخرالزمان خروج و عدل و داد را در سراسر زمین پیاده خواهد کرد.[12]
 




[1]- نساء/103- عنکبوت/45.
[2]- به معجم احادیث امام المهدی مراجعه شود.
[3]- التذکره، ج1، ص701.
[4]- صحیح بخاری، ج5، ص13- صحیح مسلم، ج6، ص21.
[5]- صحیح مسلم، ج4، ش2408- سنن ترمذی، ج5، ش1788- عبقات الانوار، ج2، ص824.
[6]- الدر المنثور، ج6، ص606- سنن ترمذی، ج5، ص352- صواعق المحرقه، باب9، ص121.
[7]- عقدالدرر، ص35- الحاوی للفتاوی، ج2، ص85- مسند احمد، ج1، ص376- کمال الدین، ج1، ص287.
[8]- فتح الباری، ج5، ص362.
[9]- الحاوی للفتاوی، ج2، ص83.
[10]- توبه/33- صف/9- فتح/28- نور/55- انبیاء/105.
[11]- سنن ابی داوود، ج4، ص107 ص4285.
[12] .ر ک ، امام مهدی در احادیث شیعه و سنی، جمعی از نویسندگان . 
 
+ نوشته شده در  یکشنبه نهم تیر ۱۳۸۷ساعت 8:52  توسط سرباز سایبری  | 
ایا میدانید ارزش هر قدمی که به سوی مسجد بر میدارید چه قدر است؟

امیرالمومنین(ع) میفرمایند:

اگاه باشید که هر کس برای نماز جماعت به سوی مسجدی برود برای هر قدم او هفتادهزار حسنه می باشد و به همین مقدار درجه اش بالا میرود و اگر بر این عمل بمیرد خداوند متعال هفتاد هزار فرشته را به او موکل کند تا در قبرش او را عیادت کنند و در تنهاییش با او انس گیرند و برایش طلب امرزش کنند تا زمانی کهه از قبر بیرون اید.

(امالی الصدوق/ ص432)

+ نوشته شده در  شنبه هشتم تیر ۱۳۸۷ساعت 16:35  توسط سرباز سایبری  | 
الكلمة 136 من الكلمات القصار لأمير المؤمنين علي عليه السلام : (اَلصَّلاَةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ ، وَ اَلْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ ، وَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ اَلْبَدَنِ اَلصِّيَامُ وَ جِهَادُ اَلْمَرْأَةِ حُسْنُ اَلتَّبَعُّلِ) كلّ هذه الأفعال تشترك في حقيقة واحدة وهي أنّها جميعاً تستهدف الوصول إلى رضى الله والتقرّب إليه تعالى، فلا فرق من هذه الناحية بينها ، فمن ينظر إليها من الأعلى يرى أنّها أمور معنوية لا علاقة لها بالعالم المادّي أصلا . روح الصلاة هو الإبتعاد من ظلمات الطبيعة والقرّب إلى اللَّه ، يقول السيد الإمام رضوان الله تعالى عليه أنّ المصلّى في ابتداء الصلاة لابدّ وأن يستجيز من الله سبحانه وتعالى ليفتح له الأبواب وذلك من خلال تكبيرة الإحرام حيث ينطلق من عالم الطبيعة ويتمسّك بمقام الكبرياء فعندما يرفع المصلي يده حين التكبير كأنّه يرمي كافة الحُجُب وراء ظهره فيتّصل بالملكوت الأعلى ، ولا يتحقق ذلك إلا ممن يتحلّى بصفة التقوى، فالصلاة قربان كلّ تقي قال اللَّه تعالى ( إنّما يتقبّل اللَّه من المتّقين) المائدة 27 . وأما الحج فهو عبادة وذكر ودعاء واستغفار يستهدف تحقيق الحياة الطيّبه للأمة الإسلامية و خلاصها من السلاسل وقيود الإستعباد والإستبداد فهذا الحجّ هو حقيقة جهاد كل ضعيف فمن يقصد بيت الله الحرام يريد تخليص نفسه من الفقر والفاقة ، ولا يتحقق الحجّ إلا بأعلان البرائة من المشركين والتبرّي من الشياطين وعلى رأسهم الشيطان الأكبر ، ولا يكمل إلا بنفي ولاية المستكبرين وتقبّل ولاية الله تعالى وهذا النوع من الحج محارب من قبل القوى المستكبرة حيث تحسبه خطراً عظيماً عليها. و الزكاة هو النمو والبركة الربانية ، بزكاء النفس وطهارتها يصل الإنسان إلى مرتبة يستحق فى الدنيا الأوصاف المحمودة وفى الآخرة الأجروالمثوبة قال تعالى (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا)(الشمس/9). فكلّ شيء لابدّ أن يزّكى ليتطهّر من الشوائب فينمو . فكيف يزكّي الإنسان بدنه ليتخلص من الزوائد ويتطّهر ؟ يقول علي عليه السلام أنّ ذلك يتمّ بالصيام ، فالصّوم تزكية للبدن وله دور مهمّ في سلامته عن الأمراض المتولّدة من كثرة الأكل وبذلك تخرج النفس من ظلمات الطبيعة إلى النور لأنّ البطنة تذهب الفطنة. وأمّا المجاهد في سبيل الله فيتميزّ في أنّه يضحّي بكلّ ما لديه في سبيل الوصول إلى الله تعالى فيتحمّل المصاعب ليصل إلى القرب الإلهي ، والجهاد مختص بالرجال وأمّا جهاد المرأة فهو حسن المعاشرة مع زوجها و تحمّل المكاره المتوجّهة منه إليها من سوء القول و الفعل ، فربما يكون أقواله و أعماله جارحات القلوب ، فصبر المرأة تجاهها تعدّ من الجهاد ، و التبعّل يعني معاشرة البعل و صحبته وهذا يشير إلى أنّها لا بدّ وأن تؤدّي حقوقه الزوجية التي فرض الله عليها كما أنّ على الرجل كذلك .
+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم تیر ۱۳۸۷ساعت 19:7  توسط سرباز سایبری  | 
لماذا الوسوسة ؟ يتحدّث آية الله العظمى السيد عبدالأعلى السبزواري قدّس سرّه عن آية الله القمّي الذي كان من العبّاد والزهّاد في النجف الأشرف وكان إماماً في المسجد الجامع المعروف بالهندي وهو من أعظم مساجد النجف الأشرف وأقدمها . يقول : في شبابنا كنّا نصلّي صلاة الصبح بإمامته ولكن كنا في بعض الأحيان نأتي فإذا هو في الركوع الأوّل من الركعة الأولى ، وربّما احتجنا إلى الغُسل فنرفع أصواتنا (يا الله) (إنّ الله يحبّ الصابرين) ونذهب إلى الحمام المجاور للمسجد المعروف باسم حمام الهندي فنرتمس في الحوض المعدّ للغُسل ونلبس ملابسنا ثم نأتي إلى المسجد و الإمام مازال في الركعة الأولى فنقتدي به فلا تفوتنا حتّى ركعة واحدة ! وهذا إن دلّ على شيء فيدلّ على : 1- طول ركوع هذا العالم الفذّ . 2- عدم تورطنا في أدنى مستوى من الشك والوسوسة . فلماذا إذاً الوسوسة ؟ وفي الحديث ( عن عبداللهِ بنِ سِنانٍ قالَ:" ذَكَرْتُ لأَبِي عَبْدِاللهِ عليه السلام رَجُلاً مُبْتَلىً بِالوُضُوءِ وَالصَّلاَةِ وَقُلْتُ: هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ . فَقالَ أبو عَبْدِاللهِ عليه السّلام: وَأيُّ عَقْلٍ لَهُ وَهُوَ يُطيعُ الشَّيْطَانَ؟ فَقُلْتُ لَهُ: وَكَيْفَ يُطيعُ الشَّيْطَانَ؟ فَقالَ: سَلْهُ هذَا الَّذِي يَأتِيهِ مِنْ أَيِّ شَيْءٍ هُوَ؟ فَإِنَّهُ يَقُولُ لَكَ: مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ" (أصول الكافي ، المجلد الأول، كتاب العقل والجهل، ح 10). يقول السيد الإمام رضوان الله تعالى عليه : (لماذا نجد الكثير من ذوي الوسوسة التي لا مبرر لها والجهلة المتنسكين، لا يحتاطون في مواضع يجب الاحتياط فيها أو يستحب؟ هل سمعت أحداً يعيش حالة الوسوسة في الشبهات المالية؟ مَن من الوسواسيين دفع الزكاة والخمس مرات عديدة ؟ وذهب إلى الحج لأداء الواجب مرات متكررة؟ وأعرض عن الطعام المشتبه؟ )
+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم تیر ۱۳۸۷ساعت 19:5  توسط سرباز سایبری  | 
إنَّ حديث الغدير، متواتر بين العامّة والخاصة قد نُقل بأسانيد كثيرة جداً حتَّى صارت واقعة الغدير كبعثة الرسول الأكرم صلى الله عليه وآله وسلَّم من ناحية الأهمِّية والوضوح. وقد ورد الحديث في أكثر كتب العامَّة (راجع برنامج موسوعة الحديث الشريف في الحاسب الآلي1991-1995 عند البحث في من كنت مولاه) ، نكتفي بما يلي: في مسند الإمام أحمد بن حنبل: ((حدثنا عفان حدثنا حماد بن سلمة أخبرنا علي بن زيد عن عدي بن ثابت عن البراء بن عازب قال: كنّا مع رسول الله صلى اللَّه عليه وسلم في سفر، فنزلنا بغدير خمٍ فنودي فينا الصلاة جامعة، وكسح لرسول الله صلى الله عليه وسلم تحت شجرتين، فصلى الظهر وأخذ بيد علي رضي الله تعالى عنه فقال: ألستم تعلمون أنِّي أولى بالمؤمنين من أنفسهم، قالوا: بلى، قال: ألستم تعلمون أنّي أولى بكل مؤمن من نفسه، قالوا: بلى، قال: فأخذ بيد عليٍّ، فقال: من كنت مولاه فعليٌّ مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه: قال: فلقيه عمر بعد ذلك، فقال: هنيئًا يا ابن أبي طالب أصبحت وأمسيت مولى كل مؤمن ومؤمنة))(مسند أحمد بن حنبل الحديث17749). وفي سنن ابن ماجة: ((عن سعد بن أبى وقاص قال: قدم معاوية في بعض حجّاته فدخل عليه سعد، فذكروا عليا فنال منه، فغضب سعد وقال: تقول هذا لرجل سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول "من كنت مولاه فعلي مولاه" وسمعته يقول: "أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدى". وسمعته يقول : "لأعطين الراية اليوم رجلا يحب الله ورسوله"))(سنن ابن ماجة جلد:1 ص45). وفي سنن الترمذي بإسناده: ((عن زيد بن أرقم رضي الله عنه قال: لما رجع رسول الله صلى الله عليه وسلَّم من حجة الوداع ونزل غدير خم أمر بدوحات فقممن، فقال: كأنِّي قد دعيت فأجبت إنِّي قد تركت فيكم الثقلين أحدهما أكبر من الآخر، كتاب الله تعالى وعترتي فانظروا كيف تخلِّفوني فيهما فإنَّهما لن يتفرقا حتّى يردا عليَّ الحوض. ثمَّ قال: إن الله عز وجل مولايَّ وأنا مولى كل مؤمن ثم أخذ بيد علي رضى الله عنه فقال من كنت مولاه فهذا وليُّه ، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه))(مستدرك الحاكم جلد:3 ص109). وذكر الحديث بطوله. ولم يقتصر صدور هذا النصّ من الرسول في غدير خم، بل صدر منه في مواقع عديدة نكتفي بواحدٍ منها من طرق غيرنا. ففي مستدرك الحاكم: ((حدّثنا الفضل بن دكين حدّثنا ابن أبي غنيّة عن الحكم عن سعيد بن جبير عن ابن عبّاس عن بريدة قال: غزوت مع عليّ اليمن، فرأيت منه جفوة، فلمّا قدمت على رسول اللّه صلّى اللّه عليه وسلّم ذكرت عليّا فتنقّصته فرأيت وجه رسول اللّه صلّى اللّه عليه وسلّم يتغيّر، فقال: يا بريدة ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم، قلت: بلى يا رسول اللّه، قال: من كنت مولاه فعليّ مولاه))(مسند أحمد الحديث رقم21867).  
+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم تیر ۱۳۸۷ساعت 19:3  توسط سرباز سایبری  | 

قال الصادق علیه السلام :

فَمَا تُنکِرُ هذِهِ الاُمَّهُ اَن یَفعَل اللهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِحُجَّتِهِ کَما فَعَلَ بِیُوسُفَ اَن یَمشیَ فی اَسواقِهِم وَیَطَاَ بُسُطَهُم حَتّی یَاذَنَ اللهُ فی ذلِکَ لَهُ .

 

 امام ششم فرمودند:

چگونه این امت انکار می کنند که خداوند با حجت خویش آنگونه رفتار نماید که با حضرت یوسف رفتار نمود (امام زمان –عج- بصورت ناشناس )در بازارهایشان حرکت نماید و پای بر فرشهایشان بگذارد تا اینکه خدا در این باره به او اجازه (ظهور) بدهد.

+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 16:37  توسط سرباز سایبری  | 

امام سجاد عليه السلام فرمود:

 

اَلا وَ اِنَّ اَبغَضَ النَّاسِ اِلَي اللهِ مَن يَقتَدي بِسُنَّهِ اِمَامٍ وَ لَا يَقتَدي بِاَعمَالِهِ

 

هشدار كه منفور ترين مردم نزد پروردگار ، كسي است كه شيوه امامي را پيروي كند ولي از سيره عملي او پيروي ننمايد.(الكافي ، 8 ، 234 ، ح312)

 

 

براي "چگونه بودن" نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازي به بيان و توضيح نيست .آنچه در اين الگو گيري و اسوه يابي و تاسي به اخلاق اولياء الهي كارساز است آشنايي با جزئيات صفات و رفتار آنان است نه كليات .

خوشبختانه در كتب حديث و سيره ، نمونه هاي رفتاري پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئي آمده است كه آشنايي با آنها بسيار سودمند و گامي در جهت خودسازي و تعالي بخشيدن به جامعه است.

انسان در ديد ژرف نگر اسلام ، بيابانگردي سرگردان ، گمگشته اي شور بخت ، نا اميد و اسير موجهاي بيم زا و هراس آفرين نمي باشد.بلكه موجودي مسئول است كه با مقصد و مقصودي مشخص با زاد و توشه اي كامل و راهنماياني دروني و بروني به سفري پرداخته كه از صحراي عدم آغاز مي شود و تا بار يافتن به لقاء الهي ادامه دارد.

تمامي نيروهاي خلقت ، انسان را در اين سفر صادقانه ياري مي كنند و خداوند با لطف بيكران خويش از راههاي گوناگون به هدايت پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراي آخرت براي او مهيا كرده است.

انسان براي به دست آوردن نيكبختي خويش و سعادتمندي جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگي خويش بكار بگمارد .

اسلام عزيز براي پاسخگويي بدين سوال بسيار اساسي دو شيوه را دنبال كرده است:

الف: بيان احكام و دستورهاي زندگي از آغاز تا فرجام

ب: ارائه الگوهاي تربيتي و نمونه هاي عيني كمال .

بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاي والا سخن به ميان آمده و از جنبه هاي الگويي آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تاسي جويند.

در مكتب حيات بخش تشيع (اسلام راستين) معرفي اين الگوهاي الهي گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاي زندگي اند فرا روي چشمان باز و دلهاي آگاه قرار دارد تا آنانكه مسئوليت الهي و رسالت انساني خويش را درك كرده اند و تصميم براي رسيدن به چكاد ها ي فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستني شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تامين مي كند در پيش گيرند.ويژگي سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مي توان از آن پيروي كرد.

در پست هاي بعد تلاش مي شود تا با نمونه هايي از اخلاق و سيره عملي مولايمان حضرت مهدي (عج)آشنا شويم . به اميدآنكه هماهنگي اخلاق و رفتار ما با ان يار سفر كرده و آن خورشيد پنهان ، لياقت انتظار و توفيق ديدار او را به ما عطا كند و زندگي ما مورد رضايت آن حجت بالغه الهي قرار گيرد.

 

+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 16:36  توسط سرباز سایبری  | 

 

 

قالَ عَلِيٌ عَلَيهِ السَّلام في صِفَهِِ المَهدي:

 

اَوسَعُكُم كَهفاً وَ اَكثَرُكُم عِلمَاً وَ اَوصَلُكُم رَحِماً ... شَوقاً اِلي رُويَتِهِ

 

 

 

امير مومنان عليه السلام درباره صفات مهدي عليه السلام فرمود:

 

پناه دهي او از همه شما گسترده تر و دانشش از همه شما بيشتر و رسيدگي به خويشانش از همه شما فزونتر است ...چقدر مشتاق ديدن اويم!

+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 16:35  توسط سرباز سایبری  | 

در مورد اینکه آیا حضرت بقیة‌الله عجل‌الله تعالی‌فرجه در دوران غیبت کبری همسر و فرزندانی دارد یا نه؛ دلیل قطعی بر وجود یا عدم آن در دست نیست. لیکن به استناد سه گروه شواهد و قرائن؛ داشتن همسر و فرزند برای آن حضرت قابل اثبات است:

-1 احکام فراگیر؛

-2 روایات؛

-3دعاها

احکام عامّ و فراگیر شریعت اسلام ایجاب می‌کند که حضرت بقیة‌الله عجل‌الله تعالی‌‌فرجه نیز مانند دیگر پیشوایان معصوم علیهم‌السلام از سنّت جدّ بزرگوار خویش حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله‌علیه‌‌‌و‌اله پیروی نموده و تشکیل خانواده دهند.

همچنین روایات فراوانی در رابطه با ازدواج و فرزنددار شدن از معصومان علیهم‌السلام وارده شده است.

عَن اَبِی عَبدِ الله عَلیهِ ‌السَلام قَالَ اَمیرُالمُؤمِنِین عَلَیهِ ‌السَلام: تَزَوّجُوا فَاِنَّ رَسولَ ‌اللهِ صَلَی‌اللهُ ‌عَلَیهِ وَ‌ الهِ قَالَ مَن اَحَبَّ اَنْ یَتبِّعَ سُنّتِی فَاِنَّ مِن سُنتّی التَزویجَ؛ ازدواج کنید زیرا پیامبر فرمود: هر که دوست دارد از روش من پیروی کند؛ باید بداند ازدواج روش من است.

عَن اَبِی‌عَبدِ الله عَلَیهِ ‌السَلام قَالَ رَسول‌ُ اللهِ صَلَی ‌اللهُ ‌عَلَیهِ وَ الِه: رَذّالُ مَوتَاکُم العُزّابُ، پست‌ترین مردگان شما عزب‌ها هستند.‌

میرزای نوری می‌نویسد: چگونه ترک خواهند فرمود چنین سنّت عظیمه جدّ بزرگوار خود را با آن همه ترغیب و تحریص در فعل و انجام آن، و تهدید و تخویف که در ترک آن وارد شده است. سزاوارترین امّت در اخذ سنّت پیامبر صلی ‌الله ‌علیه واله امام هر عصر است و تاکنون کسی ترک آن را از خصایص آن جناب (امام زمان) نشمرده است.

اما با بررسی روایات در می‌یابیم که در مورد همسر یا همسران حضرت تنها یک روایت وجود دارد که مرحوم کفعمی آن‌را در مصباح نقل کرده است. براساس این روایت همسر آن حضرت از نسل عبدالعزّی فرزند عبدالمطلب می‌باشد.

لیکن درباره اولاد آن حضرت روایات بسیاری آمده که از آن استفاده می‌شود .حضرت در دوران غیبت فرزندانی دارد به برخی از آنها اشاره می‌شود:

1-      سیّدبن طاووس در جمال‌الاسبوع می‌گوید: روایتی با سندهای متصل یافتم که حضرت ولی عصرعجل‌الله تعالی‌فرجه را اولاد بسیاری هست که در شهرهای کرانه دریا حاکم و والی هستند، و در نیکی و بزرگواری در رأس نیکان روزگار و در قلّه صفات ابرار و اخیار هستند.

2-       امام صادق‌علیه‌السلام می‌فرماید: برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آنها به قدری طولانی می‌شود که برخی از مردم می‌گویند او وفات کرده است. برخی می‌گویند کشته شده است! و عده‌ای می‌گویند آمده و رفته است! و جز تعداد اندکی از شیعیان بر باور خود استوار نمی‌مانند، و کسی از اقامت‌گاه او مطلّع نمی‌شود، حتی فرزندانش نیز جایگاه او را نمی‌دانند، به جز کسی که متصّدی امور اوست.

3-      رسول‌اکرم‌ صلی‌الله‌علیه واله در آخرین شب زندگی خود، قلم و دوات خواست و وصایای فراوانی را املاء کرد و امیرمؤمنان نوشت. آنگاه وصیت‌هائی هم در رابطه با فرزندان حضرت مهدی علیه‌السلام بیان فرمود، و دستور داد که آن‌را امامان معصوم دست به دست به‌ حضرت مهدی‌علیه‌السلام برسانند، و او به هنگام وفات به پسرش تحویل دهد.

آنچه مسلّم است اینکه از فرزندان حضرت‌مهدی ‌علیه‌السلام هیچ کدام امام نخواهد بود، و گرنه تعداد امامان معصوم بیش از دوازده تن می‌شود که بر خلاف ضرورت مذهب است. مرحوم شیخ طوسی در این خصوص می‌گوید: هرکس بگوید که حضرت ولی‌عصرعجل‌الله تعالی‌فرجه فرزند امام دارد که تعداد امامان به سیزده برسد؛ سخن باطل گفته است.‌

دعاهای بسیاری از ناحیه مقدّسه صادر شده یا از دیگر معصومان ‌علیهم‌السلام وارد شده که در زمان غیبت در اماکن مقدسه یا ایّام متبرکّه خوانده می‌شود، و در آن از فرزندان و اهل بیت حضرت ولی ‌عصر عجل‌الله تعالی‌فرجه سخن به میان آمده است:

امام رضا علیه‌السلام در قسمتی از دعائی که تعلیم فرموده تا در زمان غیبت خوانده شود، چنین می‌فرماید: اللّهُمَّ اَعطِهِ فِی نَفسِهِ وَ اَهلِهِ وَ وُلدِهِ وَ ذُرّیَّتِهِ وَ اُمّتِهِ وَ جَمِیعِ رَعیَّتِهِ مَا تَقرُّ بِهِ عَینُهُ؛ بارالها به او درباره خودش، اهلش، فرزندانش، امتش وهمه رعیّتش موجبات روشنی دیده عطا فرما.

و نیزدر بخشی از صلوات بسیار مفصّلی که در صبح جمعه وارد شده است چنین آمده: وَ تَجعَلَهُ وَ ذُریّتَهُ فِیها الاَئِمَّةَ الوَارِثین؛ او و ذریّه‌اش را پیشوایان و وارثان زمین قراردهی.

 

در خاتمه، باید اعتراف نمود که وجود مقدس حضرت بقیة‌الله‌ الاعظم ‌عجل ‌الله تعالی‌فرجه پر از راز و رمز، و از استثناهای آفرینش است که به‌ خواست خدای توانا مانند جریانات حضرت نوح و حضرت ابراهیم، و حضرت‌موسی و حضرت عیسی- سلام‌الله علیهم- مافوق فهم و تحلیل معمول است. ولی فرزندان حضرتش شاید زندگی و مرگ طبیعی داشته باشند، زیرا دلیلی بر دیرزیستی آنان نداریم. چنانکه داستان علی‌بن فاضل و تشرّف او به حضور پنجمین نواده حضرت‌عجل‌الله تعالی‌فرجه بنام سیّد شمس الدّین- در اواخر قرن هفتم هجری- و نیز نام های دیگری که گویای این مطلب است.

خداوند توفیق معرفت آن حضرت و انتظار ظهورش را نصیب همه بندگانش بگرداند. بِمَنِّهِ وَ کَرَمِهِ.

+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 16:32  توسط سرباز سایبری  | 
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه برای سعادت دنيا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفيق و ياری خواهد بود.
+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 9:23  توسط سرباز سایبری  | 

 

وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

و خدا براى شما آيات [خود] را بيان مى‏كند و خدا داناى سنجيده‏كار است.

                       

سوره نور ایه 24

+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 9:22  توسط سرباز سایبری  | 
     وَالْعَصْرِ (١)إِنَّ الإنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (٢)

                                       

سوگند به زمان.  انسانها همه زيانمندند.

قسم به زماني که نتايج کارها در آن زمان مشخص و معين مي شود . زماني که مشخص ميشود چه کسي خاسر

است و چه کسي مفلح ؟ چه کسي رستگار است و چه کسي رستگار نيست ؟ قسم به آن زمان .

 اين لحضات عمر ديگر تکرار شدني نيست .انسان يک بار به دنيا مي آيد و يک بار هم مي ميرد . اين طور نيست

که دو سه بار بميرد و زنده شود . بايد توجه داشت که : إِنَّ الإنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ انسان از مايه ضرر ميکند .

چه يک نفر باشد و چه يک ملت باشد و چه تمام ملت ها باشند ، همه در خسارتند ، يعني همگي از سرمايه ها

ضرر مي کنند و چون قدر سرمايه را نمي دانند و خود را بسيار ارزان مي فروشند

 

« قيمت هر کاله مي داني که چيست؟                   قيمت خود را نداني ابلهي ست»

+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 9:21  توسط سرباز سایبری  | 

چه انتظار عجيبي ....!

                           تو بين منتظران هم

عزيز من چه غريبي

                          عجيب تر كه چه آسان

نبودنت شده عادت

                          چه كودكانه سپرديم

دل به بازي قسمت

                           چه بيخيال نشستيم ! چه كوششي ، چه وفايي ...؟!

فقط نشسته و گفتيم :

خدا كند كه بياي

+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 9:20  توسط سرباز سایبری  | 

حضرت مهدی (عج):

اگر شیعیان ما در راه انجام پیمانی که بر عهده دارند همدل می‌شدند، ملاقات ما با آنها به تاخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می‌شد. دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما.

 چیزی که ما را از شیعیان باز می‌دارد، اعمالی است که آنان انجام می‌دهند ولی ما آن اعمال را نمی‌پسندیم و از آنان روا نمی‌دانیم.

یا صاحب الزمان  ادرکنی

+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 9:19  توسط سرباز سایبری  | 

كدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد                   سوار صاعقه پا در ركاب خواهد شد

كدام  جمعه  ز  تاثير   تابش  خورشيد                    دلي‌كه يخ‌زده از غصه‌آب‌خواهد‌شد

كدام جمعه  ز عطر بهشتي گل ياس                     بهار غرق شميم گلاب خواهد شد

كدام جمعه شود بخت عاشقان بيدار                    وچشم‌فتنه عالم بخواب‌خواهد شد

كدام جمعه خدايا ز فيض گريه شوق                    بهار و باغ و چمن كامياب‌خواهد شد

كدام جمعه  بگو  يا   محول   الاحوال                     در آسمان وزمين انقلاب خواهد‌شد

جمال‌روشن آن‌ماه پشت پرده غيبت                     كدام جمعه‌برون‌از حجاب خواهد‌شد

كدام جمعه به‌خورشيد ميخورد پيوند                     كدام جمعه پر از  آفتاب خواهد شد

هزار جمعه چشم انتظار در راه‌است                     كدام‌جمعه‌دعا‌مستجاب‌خواهد شد

بر  چهره پر ز  نور مهدي  صلوات
بر جان و دل صبور مهدي صلوات
تا  امر فرج شود  مهيا  بفرست
بهر  فرج  و  ظهور مهدي صلوات
+ نوشته شده در  شنبه یکم تیر ۱۳۸۷ساعت 9:18  توسط سرباز سایبری  |