![]() مقدس بودن پارهاي از مكانها به پاس بعضي از ارزشهاي الهي، موضوعي است كه قرآن كريم، به آن اشاره مينمايد و برخي آيات بيانگر اين حقيقت است: «لا اُقْسِمُ بِهذَاالْبَلَدِ»(1)؛ «وَ طُورِ سينين وَ هذَا الْبَلَدِ الاَمين»(2)؛ «مُبوّءَ صِدْقٍ»(3)؛ «الاَرضُ الّتِي بارَكْنا فيِها»(4)؛ «اَلْوادِ الاَيْمَنِ فيِ البُقعَةِ الْمُبارَكَةِ»(5) و «بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ.»(6) به راستي چرا قطعهاي از خاك، «مبوء صدق» و مورد ستايش قرار مي گيرد؛ كوهي به چنان قداستي ميرسد كه خداوند به آن سوگند ياد ميكند؛ بلد طيّب و پاكيزه، بقعه مبارك و پربركت و تزيين شهري مانند مكّه به آن همه مجد و عظمت؟! اين همه تقديس و اكرام، پاسداشت چه منزلتي است؟ جز آن است كه فروغ الهي بر آن قطعه از زمين تجلّي كرده و آن را آسماني ساخته است؟ كوهي، مشرق تابش انوار حق مي گردد و خداوند موسي عليه السلام را در پرتو رسالت آسماني، لباس پيامبري ميپوشاند و آن كوه، قداستي جاودانه مييابد. بقعهاي در اين پرتو، نورباران ميگردد و كليمي در اين مقام به نور مينشيند. نور افشاني خداوند، اين بقعه و اين سرزمين را مبارك و مقدس گردانيده و آن را مانند ستارهاي نزد ملكوتيان فروزان ساخته و در مقامي ديگر كعبه و پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مورد تقديس و حرمت الهي گرديده است و... . به هر روي، اين قداستها در پرتو حقايق ملكوتي است و وجود اين جلوههاي عرشي اين مكانها را مقدس ساخته است. از اين رو «شرف المكان بالمكين» ريشه وحياني دارد. شرف آفريني الهي است كه بعضي از مكانها را - مانند پارهاي از زمانها - به پاس وقوع بعضي از حوادث لباس تقدّس ميپوشاند و الا بديهي است كه طيبعت زمان و مكان يكسان است. اجزاي اين دو، يكسان است؛ همانگونه كه قطعهاي از زمان، ظرف نزول قرآن و فرشتگان ميشود و «ليله مباركه» شكل ميگيرد، مكان نيز افقي تابان از حقايق آسماني شده و مورد تقديس الهي ميگردد. البته دليل اين كه چرا اين قطعه از زمان، ظرف اين مظروف آسماني شد يا چرا اين قطعه از زمين به چنين شرفي نايل گرديد بر ما پوشيده است. در ادامه بخوانید... ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه یازدهم آبان ۱۳۸۷ساعت 15:32  توسط سرباز سایبری
|
|